داداشم ۲۳ سالشه مومن و باخدااا اصلا نمازش تاحالا قضا نشده اونقدررررر این بشر خوبههه حتی یه بار قران باز کردیم
براش نوشته بود ادمی از اهل بهشت🥺💔
دوست ندارم ازدواج ناموفق کنه حتی معیار ازدواجش اصلا قیافع نیست و تاحالا خواستگاری کسی نرفتیم براش🥲
اهل مشهدیم و ذاتا تبریزی مادربزرگم اهل اردبیل و از هر ۱۲ ماه ۶ ماهشو مشهده .
داداشم وضع مالیش خوبه و خادم حرم هست مادر و پدرم هم خادم حرم هستن . و بازنشسته فرهنگی .
مادربزرگم تواین ۶ ماه مارو کشت ک باید بیاید و دخترررر اردبیلی مذهبی ک تو هئیت دیدتش رو بگیرید
الااا مادربزرگم یه دختر پیدا کرده ۱۹ سالهه مامانمو
میکشه ک باید بری و بگیریش و به من میگ تو بی ادبی
تو نمیزاری داداشتو اون و بگیره🥲😭
بعددد این دختررره خیلی مهرربونه هر چن یکبار زنگمیزنه
حال مامانجونم میپرسه تو هیئت دوستن.
بعد اون روز مامانم گوشی رو باز کرده مامانبزرگم خواب بود
ب مامانم قربون صدقه رفته مامانمم دلش رفته
مامانمم هعی میگف خدانکنه دخترم
بعد خواستگاریم کردیم مامانش گفته به راه دورش نمیدی
حالا مامانبزرگم داره خودشو میکشه ک باید رضاا
بره شهر اونا و دختره رو بگیره .
کم مونده بود چن دیقه پیش بخاطرر دختره گریه کنه مامانبزرگمم میگ نگیرینش حلالتون نیمکنم
مامانمم حالا ب بابام دیشب میگف بیا رضا رو راضی کنیم
بگیره.
مامانم گفته تو نی نی سایت بپرس ببین چیکار کنیم
دختره راضیه پدرش نه