2777
2789
عنوان

خدا لعنت کنه اونی که برام دعا نوشته نمیتونم حسمو به شوهرم بگم

| مشاهده متن کامل بحث + 353 بازدید | 29 پست
برای منم دعای زبانبند گرفته بودنتو خونه م پیدا کردم

چیکار کردی شما 

من اصلا یجوری شدم 

با شوهرم خیلیی بد رفتار کردم قهر کردم اومدم خونه مادرم

نمیتونم حسمو توصیف کنم اصلا 

بیقرارم انگار

   در آن حال که یکی مرا به دیدن زیبایی جهان می‌خواند، دیگری پلیدی آن و پوچی هرگونه احساس سعادتمندی را به رخ من می‌کشد.

نماز حضرت زهرا بخوون ۱۰۰ قدر داره 

یک ساعت وقت میبره شبااا 


عالیه ۱۴ شب بخون

از کسے نپرس خوشبختی کجاس ✌                                          تو بازی کن عمو .......!        نویـســـــــنده    خــــــــــداس❤                              هروقت خیلی بهت سخت گذشت وناامید شدی  و رسیدی ته خط مدام با خودت بگـــــو: به مو میرسه  پاره نمیشه ؛؛؛  خداهست خداهست خداهستـــ                         میخوام بد باشم ،خدا نمیزاره                                    میخام خوب باشم بندش نمیزاره ،                       عجب بساطی داریما ،                                         بــخــدا نگـــو ⛔◀ مشکل بزرگی دارم▶     ب مشکلت بگو 😒    خـداے بـــــــزرگے دارم 💗💞💖                                                                                
بیشتر ببینید

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .

چیکار کردی شما من اصلا یجوری شدم با شوهرم خیلیی بد رفتار کردم قهر کردم اومدم خونه مادرمنمیتونم حسمو ...

برگرد و دعا رو ادرار کنید روش و پرتش بده و بگو جز خدا هیچکس نمتونه گهی بخوره و اعتقاد نداشته باش ک روت اثر نداشته باشه 

چیکار کردی شما من اصلا یجوری شدم با شوهرم خیلیی بد رفتار کردم قهر کردم اومدم خونه مادرمنمیتونم حسمو ...

اره عادیه 

منم یه مدت مثل تو بودم

اینجا بچه ها گفتن روش ادرار کن باطل بشه 

بعدش اشتباهی بردم دفن کردم کنار درخت خخخخخخ

بنظرم از خونه ت دورش کنی آروم میشی 


دعا رو ببر پیش دعانویس ببینه چه دعاییه شاید دعای خوبی بوده یا کسی که اونو تو خونتون نوشته از چی دار ...

نه نمیگه که کی نوشته 

مال منم دعای زبانبند بود تابلو بود مادرشوهرم گرفته

ولی انکار کرد منم پیگیر نشدم 

فقط عکسش نشون دادم به دعانویس گفت بیشتر دعای محبته ولی خب زبانبندم داشت توش

چیکار کردی شما من اصلا یجوری شدم با شوهرم خیلیی بد رفتار کردم قهر کردم اومدم خونه مادرمنمیتونم حسمو ...

ببین چه دعایی گرفتن برات 

معلوم میشه کار کیه ولی نمیتونی که ثابت کنی 

منم اذیت شدم یه چند مدت ولی وقتی ادرار کردم و انداختم خیالم راحت‌تر شد 

بیشتر از این ناراحتم که چرا مادرشوهرم برام همچین کاری کرده هرچقدرم طرف پسرش باشه قرار نیست برام زبانبند کنه خیلی احمقانه ست 

نه نمیگه که کی نوشته مال منم دعای زبانبند بود تابلو بود مادرشوهرم گرفتهولی انکار کرد منم پیگیر نشدم ...

تو خونه تکونی شب بود ساعت 2 اینا من خواب بودم یهو دو تا ابجیام جیغ زدن بیدار شدم رفتم دیدم یه دعا تو کارتون قرصی که ما اصلا نداشتیم پیدا کردن 

که روش نوشتن بخوور اونورش نوشتن بخوون سه نفرمون از ترس داشتیم سکته میکردیم تا اینکه مامانم اومد بهش گفتیم اونم خیلی ترسید فرداش رفتیم پیش دعا نویس که این چه دعاییه گفت الان بهش نگاه کنی باطل شده این دعای بخت بستگیه آبجی ته که 4 و نیم ساله تو خونتونه کسی که این دعا رو نوشته اینم حروفای اسمشه داد فوری فهمیدم کیه سرکتاب باز کرد گف یه دعای قطع رزق و روزی یه دعای گمشدن طلا تو خونتونه پیداش کنید بهش نگاه کنید باطل شه

واقعا مامانم کل طلاش که 552 گرم و 750سوت بود با وسایلای خونه دزدیده بودن ما شهرستان بودیم دو هفته

هیچی دیگه بعد عید نشستیم گشتیم دعاها رو پیدا کردیم دادیم دعا نویس باطلش کرد 

 

تو خونه تکونی شب بود ساعت 2 اینا من خواب بودم یهو دو تا ابجیام جیغ زدن بیدار شدم رفتم دیدم یه دعا تو ...

اوه چه حرفه ای بوده طرف 

کدوم شهرین

کاش منم می‌بردم نشون میدادم یه حرفه ای ترش

عجب بیشعور رهایی پیدا میشن بگو بخت ما رو تورو سنه نه حسوود

اوه چه حرفه ای بوده طرف کدوم شهرینکاش منم می‌بردم نشون میدادم یه حرفه ای ترشعجب بیشعور رهایی پیدا می ...

والا عزیزم یکی از شهرستانهای تهران زندگی میکنم دعا رو زنداییم انداخته چرا چون یه آقا اومد خواستگاری خواهرم و از طرفی دختر ابجیه زنداییم با این آقا سر سفره ی عقد دعواشون شده زدن زیر همه چی نخواستن خواهرزاده ی زنداییم 1376تا سکه مهریه می‌خواسته در حالی که اینا 150 تا طی کرده بودن و هر دو طرف موافقت کردن گفتن باشه بعد طرف دبه کرده گفته اندازه ی سال تولدم مهریه میخوام اینا گفتن نه

خواستگاره چند روز  اولای عیده سال نود ونه اومد خواستگاری ابجیم جواب مثبت داد قرار بود عقد کنن عروسیشونو بعد کرونا بگیرن یا نگیرند گفتن باشه عقد کردن چند ماه بعد زندایی مون دعوتشون کردن خونشون بعد سر جا پارک ماشین دعوا شد با همسایه البته ماشین زنداییم بود

 شوهر ابجیم من می‌ره اینا رو جدا کنه یهو تصادف میشه زنداییم شوهر ابجیم و هل میده بره پیش همسایشون دعوا کنه با چوب وردنه که یهو ماشین به شوهر ابجیم میزنه  و درجا میمیره تقصیر زنداییم بود چون هلش داد فک کنم از قصد همینو می‌خواسته  

هیچی دیگه ابجیم چه دعوایی با زنداییم نکرد که نگو آخرش زنداییم گفت نامزد دزد کثافت نامزد خواهرزاده ی منو دزدیدی ایشالله دیگه سر سفره عقد نشینی ابجیمم گفت ایشالله بچه هات و هفت جد و ابادت همینی که گفتی شه اومدیم بیرونیه ماه بعد اومدن آشتی کنن دعا هارو انداختن رفتن ما هم نمی‌دانستیم چه کقافتیه آشتی نکردیم تا الان البته مامانم دعا گرفت واسه طلاهاش فرداش پلیس رنگ زد گف سارق و پیدا کردیم هیچی دیگه خلاصه به بدبختی طلارو پس گرفتیم 


ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792