مامانش سال ها ازم خواستگاری کرد و من چون سنم کم بود همش رد میکردم
دو سال پیش تو فاتحه از نزدیک پسرشو دیدم
چشم تو چشم شدیم و جفتمون واقعا غرق چشمای هم شدیم ی نگاه طولانی ولی کوتاه نمیدونم منظورمو میفهمید یا نه ولی نگاهمون جوری بود که انگار ی لحظه زمان ایستاد
به نظرتون جادوم نکرده مامانه ؟ یا من خوشم اومده ؟ 😅
ی جوریم
منتظرم این بار خواستگاری کنه قبول کنم بیان صحبت کنیم 🌝💚 دعامون کنید 💚💚