رفته بودیم مهمونی مشق بچم مونده بود تا اومدیم خونه گفتم یه کم از مشقت رو بنویس شوهر عوضیمم خواب بود.... دخترم یه جیغ و داد راه انداخت که من نمینویسم... شوهر عوضیمم بیدار شد خواست منو بزنه دخترم نذاشت انقدر عربده زد درو همسایه اومدن بیرون.. باباشو مامانش طبقه بالامونن پدرشوهر اومد پایین به من گفت تو سگی تو خری....گفتم صدای سگ میاد از پایین😔
واا
طلاق گرفته بودم برگشتم این بچه رو تک و تنها بزرگ کردم حالا شوهرم نمیخواد یذره زحمت بچه باهاش باشه😔
خدای توهم بزرگه
شوهرت عصبیه؟
این جاهایی ک باباها و غیره کاسه داغ تر از اش میشن و دایه دلسوز تر ازمادر ادم میخواد خفشون کنه🤗
چه وضعیت بدی
آخه این مدرسه چیه آخه اختلاف انداخته
چرا بچه ها حرف گوش نمیدن هووووف
یعنی چی طلاق گرفته بودس
اشتباه برگشتی
یعنی تو عده باز برگشتی ؟؟
اشتباه کردی خب
چه بد درکت میکنم
دخترت مشق داشت
تو گفتی گفتی بنویس
دخترت گفت نههه
بعد شوهرت بهت حمله ور شد
بعد دخترت گفت نههه
بعد پدر شوهرت اومد پایین گفت تو سگی، خری👀👀🥸
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
54 ثانیه پیش
54 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز