به شوهرم میگفتم مثلا اسم شوهرت محمده میگفتم محمدجونی من فردا دوست دارم تورو زودتر ببینم ،انقد دلم برات تنگ شده دوس ندارم تا ۱۲ صبر کنم و خیلی ذوق دارم چون اولین باره قراره باهم بریم طبیعت و پیکنیک ،من درکت میکنم شرایطتت سخت شده و جاری دوس داره بخوابه تا ۱۲ ،آخه اونکه مثل من ذوق نداره
میای فردا دوتایی زودتر بریم تا هم جا بگیریم هم من یکم کنارت باشم تا دلتنگیم کمتر شه؟یا( میتونی بگی میای دوتایی تنهایی بریم تا بیشتر کنارهم باشیم ؟آخه من دوست دارم بغلت باشم و جلوی پدرت زشته و برام مهمه احترام پدرتو نگه دارم عشقم .)