دختر قشنگم
بنظرم برو مشاوره
علت اصلی طلاق پدر و مادرت رو از زبون طرفین بشنو
بابات از ترس فهمیدن یکسری حقایق میترسه باهاشون روبرو بشی
و شمام خیلی پیگیر نباش فقط ارثیه ات رو حفظ کن و سر مزار مادرت برو و براش فاتحه بخون و خیرات بده
محبتت به پدرت رو بیشتر کن
اگرم دیدی اونارو بگو چقدر از شما تعریف کردن حتی اگر بد گفتن
یکم سیاست داشته باش روابط طرفین رو بتونی خوب کنی
و خب یکم بزرگ بشو دیگه الان اونقدر سن داری که بد و خوب رو متوجه بشی
ممکنه پدرت نگران اسیب هایی که از سمت خانواده مادرت بهت وارد بشه، باشه!
شما از گذشته هیچی نمیدونی جز یک مشت حرف مفت اطرافیان خاله زنک
و خب معتاد بودن مادر خدابیامرزت هم دلیل میشه که چرا پدرت میترسه با اینا رفت و آمد کنی
به هر حال نمیشه هیچ کدوم رو قضاوت کرد
فقط مراقب زندگی خودت باش و دایره امنت رو حفظ کن