20مرداد سر یه موضوع الکی با پدرم بحثم شد و گفت برو بیرون از خونم
پدرم رو خیلی دوست داشتم
بخاطر بدگویی یه عده منو از جلو چشم پدرم انداختن و پدرم دعوای بدی باهام کرد
گفتم برنمیگردم توی این خونه تا وقتی پدرم بمیره
پدرم طاقت نیاورد بعد یه ماه اومد پیشم منم طاقت نیاوردم و برگشتم ولی پدرم 20اسفند پر کشید
دلم خیلی براش تنگ شده
قدر عزیزانتون خصوصا پدر و مادرتون رو بدونید
برای شادی پدرم صلواتی اگه تونستی بفرست،🥀🥀🥀