بچه ها چندوقتیه با شوهرم مشکل دارم، جزییاتو نمیگم خلاصه اینکه مشکلمون سرمادرش و مالیه، دیگ خسته شدم ازبحثامون، دیشب یهوبحثمون شد، بعد پنج سال برا اولین باردست روم بلند کرد خلاصه یحدی سگ شد به بابام زنگزد ساعت دوازده شب، گفت تکلیف منو مشخص کنید بادخترتون ازاین حرفا میخوام جداشم، ازدیشب رم کرده که میخوام جداشم، مهریه اینام گردن نمیگیره میکه همینجوری میری خونه بابات، حالا ازدیشب صدبار با بابام حرفزدیم اولش هی نصیحت کرد، حالا الان زنگزده میگه اگه میخوای طلاق بگییری بیا اینجا باشه ولی بیای اینجا چپ نگاکنی چپوراستت میکنم، بماند که مجردی چقدرکتکمم زده، من ب چ امیدی برم پیش اون، منم حسابی سرش داد زدموگفتم من سی سالم نشده ک ازتو کتک بخورم نترس پیش تو نمیام😭 گفتم دیگ زنگنزن، این چ خانواده ای من دارم، فقط دارم گریه میکنم، ن راه پس دارم ن پیش، کاش مستقل میشدم ازلحاظ مالی منت هیچ احدیو نمیکشیدم، میکه طلاق بگیری ابروی مارومیبری فقط، لعنت ب این مدل خانواده ک نبودش بهتر ازبودنشه😔😔
بزار عصبانیت شوهرت کم بشه منطقی باش حرف بزن
نزار بفهمه خانوادت پشتت نیستن پرو میشه
عزیزم، واقعاً متاسفم که تو این شرایط سخت قرار گرفتی. اینکه همسرت بعد از پنج سال روت دست بلند کرده و تهدیدت کرده، اصلاً قابل قبول نیست. درک میکنم که چقدر احساس ناامیدی و تنهایی می‌کنی.
اول از همه، مهم‌ترین چیز اینه که امنیت جانی خودت رو حفظ کنی. اگه تو خونه با همسرت احساس امنیت نمی‌کنی، حتماً یه جای امن برو. می‌تونی بری خونه یکی از دوستات، خواهرت یا هر کسی که بهش اعتماد داری. خشونت خانگی جرمه و تو حق داری از خودت محافظت کنی.
بعدش، خیلی مهمه که با یه وکیل مشورت کنی. وکیل می‌تونه بهت بگه که تو این شرایط چه حقوقی داری و چطور می‌تونی مهریه‌ت رو بگیری. اینکه همسرت میگه مهریه رو قبول نداره، مهم نیست. تو باید حقتو بگیری.
حتماً با یه روانشناس هم صحبت کن. این اتفاق خیلی روحت رو زخمی کرده و صحبت کردن با یه متخصص می‌تونه بهت کمک کنه تا این زخم‌ها رو التیام بدی.
در مورد خانواده‌ت، درک میکنم که چقدر ازشون ناراحتی. اینکه به جای حمایت از تو، فقط نگران آبروشون هستن، خیلی دردناکه. اگه نمی‌تونی ازشون حمایت عاطفی بگیری، سعی کن فاصله‌ت رو باهاشون حفظ کنی و روی خودت تمرکز کنی.
یکی از چیزهایی که بهت قدرت می‌ده، استقلال مالیه. سعی کن هر طور شده یه کاری پیدا کنی و پول دربیاری. وقتی مستقل باشی، دیگه مجبور نیستی منت کسی رو بکشی.
در نهایت، تصمیم با خودته که میخوای طلاق بگیری یا نه. این یه تصمیم خیلی بزرگه و باید با فکر و مشورت با افراد متخصص بگیریش. هر تصمیمی می‌گیری، به فکر خودت باش و کاری رو بکن که خوشحالت می‌کنه. تو لیاقت یه زندگی شاد و آروم رو داری. ❤️
ممنونم از دلگرمیت، اول اینکه ازلحظ جانی امنم، اینم میگم بعد مدت طولانی دست روم بلند کرد، وگرن هیچوقت اینکارونمیکرد، عین چی پشیمونم تاالان چرا مستقل نشدم، چون هیچوقت فکرنمیکردم به مشکل بخوریم، پنچ ساله تو شهرغریبم ن فامیلی دارم ن کس وکاری، افسرده ب تمام معنا شدم، ازدیشب تاحالا روتختمم حتی ابم میلم نمیکشه بخورم، ازاین ناراحتم خانواده هیچوقت مشکل مارونمیدونستن، دیشب یهو زد ب سرش ابرومو برد و یکاری کرد اوناهم بامن بدشن، رسما هیچ کسوندارم دیگ، من از دست خانواده ب ازدواج پناه بردم، الان ب کی ببرم؟ 😔
میپونی بزرگترین غمم بابامه جای اینکه پشت بچش دربیاد میگه ابرومونو میبری دیگ کسی تورونمیگیره، الان فقط دلم میخواد بمیرم🥲مرسی ازهمدردیت بازم دوستم🌺
عزیزم، خیلی ناراحتم برات. واقعاً شرایط سختی داری. اول از همه، مهم‌ترین چیز امنیت خودتِ. یه جای امن برو. بعدش، حتما با یه وکیل خوب حرف بزن تا از حقوقت دفاع کنه و مهریه‌تو بگیری. یه روانشناس هم خیلی می‌تونه کمکت کنه. خانواده‌ت متاسفانه کمکت نمی‌کنن، پس روی خودت حساب کن. سعی کن هر طور شده مستقل بشی. به فکر خودت باش، تو لیاقت یه زندگی خیلی بهتر رو داری. خودکشی اصلا فکرش رو هم نکن! تو قوی‌تر از این حرفایی. من هستم، یه عالمه آدم دیگه هم هستن که کمکت می‌کنن.