لطفا بخونید و نظرتون رو بگین🥲🥲۵ سال ت رابطه بودم و رابطم بشدت عاشقونه و جدی بود ولی خب خیانت کرد و رفت با اون😊یکماهه میگذره و من هیچ حسی ب اون شخص ندارم انگار که هیچوقت تو زندگیم نبوده حالمم خیلی خوبه وقتی با اون بودم حال روحیه خوبی نداشتم اما الان از ته دلم شادم اما خب گاهی وقتا بابت ضربه ای که خوردم غصه میخورم و خاطراتمون میاد جلو چشمم ن اینکه دلم واسش تنگ شه نه اصلا اما غصه میخورم ک بخاطر یه دختر دیگه چنین ضربه ای بهم زد کسی ک انقد واسش مقابل خانوادم جنگیدم....
پسر خالم خاستگارمه پارسالم ازم خاستگاری کرد تا یکماهم همه خانواده مادریم اصرار داشتن ک منو راضی کنن اما بخاطر اون خائن جواب منفی دادم الان نمیدونم قبول کنم یا ن؟یه ترسی ته دلمه من دیگ حسی ب اون عوضی ندارم اما گاهی میاد ت ذهنم و غصه میخورم میترسم این حس بعدها بیشتر شه و این خیانته ب پسر خالم میترسم ب اون جواب مثبت بدم و عاشقش نشم چیکار کنم ویژگیهای پسر خالم:
بشدت باشخصیت و ارومه شخصیتش تقریبا مثل طاهر تو سریال ستایشه😅 اهل مشروب و سیگار و این چیزام اصلا نیست(برعکساکسم ک خودمو کشتم و دورش کردم از این چیزا ولی خب بازم میرفت سراغشون گاهی وقتا) مودب و اقاس پرستاره خونه و ماشین و باغ ....ایناروهم داره خالم و شوهرشم فرشتن خواهرشم که مثل خواهره واسم مطمعنم اگ قبولش کنم دیگ هیچوقت قرار نیست تنم واسه خیانت و این کثافت کاریا بلرزه و دلهره داشته باشم مطمعنم خوشبخت میشم ولی همش میترسم خیلی میترسم یه حس عذاب وجدانم دارم ک ۵ سال با یکی بودم و خب دست یه پسر دیگه بهمخورده (خداشاهده من رابطه باهاش نداشتم و کلا واسه همینم بم خیانت شد ولی خب به هرحال چیزای دیگ ک بوده...)اینوهم بگم ک رابطمون لانگ بوده و بعد از یه مدت طولانی همو میدیدیم چیکار کنم😭و اینکه فاصله سنیمونم تقریبا ده ساله اون فکر میکنه من دختر پاکیم و تاحالادبا کسی نبودم که اومده سراغم اما نمیدونه من چندسال با یکی دیگه بودم💔💔💔