2777
2789
اره اما مثلا دیروز ما ناهار برنج سفید ساده خوردیم بعد بابام خودش با دوستش رفت تفریح ۵۰۰ تومن داد ناه ...

بنظرم میری خرج خرد خوراکتم ببر

پدرت برای شما خسیسه برا خودش دست دلباز

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .

با این شرایط برای دخترت توی شهر خودتون سرگرمی پیدا کن و عادتش بده به دوستان همسن خودش و البته اگر پدرت گفت برو خونه تون تا ما بیاییم بگو باشه ولی از این به بعد نوبتی هست یکبار شما و یکبار ما .... مجبور نیستی به بقیه سرویس بدی حتی اگر پدرت باشه 

من خودم درآمد ندارم ک چیزی بخرم اما دیروز یکم پول داشتم دیدم دخترم خیلی گرسنس رفتم یکم مرغ گرفتم برا ...

منم درآمد ندارم

شوهرت باید کارتتو پر پول کنه بفرستت جایی 

یعنی چی 

من هفته ای دو تومن خرید میکنم واسه خودم 

از وسایل صبحونه گرفته تا میوه و شیر و حتی خرمایی که با چایی میخورم ....گاها از خونم چایی پر میکنم میبرم میدم مامانم نگه چایی مونو خورد ....گوشت مرغ ، قلم میخرم میگم تو غذاهام بریز 

تو بچه هم داری خدادو خوش نمیاد بچه طفلی 

شوهر خودتم خیلی بی مسئولیته که بچه طفل معصومو بدون خرجی میفرسته خونه مردم

بنظرم بذار اونا بیان خونت یا وقتی میری با خودت گوشت و مرغ و میوه و هر چی دخترت میخوره ببر. 

برو سر کار دستت تو جیب خودت باشه به خانوادت هم اگه خواستی کمک کنی منت شوهر بالا سرت نباشه. 

من باشمنصف روز میرم ناهارمم یه فلافل بیروت میزنم برمیگردم شهر خودم پیش شوهرتم چیزی نگو سرکوفت میزنه ...

دخترم وقتی مدتی نیام یادش می‌ره و بهونه نمیگیره بعد چندوقت عید اومدم و رفتم خونم دخترم خیلی بی قراری کرد خیلی شدید عروسیم هست امشب مادرم گفت بیا عروسیم برو

اینجا روستای فلافلی اینا نیست ....

از ی طرفم خونه مادرشوهرم همین روستا هست و شوهرم خیلی اصرار می‌کنه که بیایم اینجا گاهی

خیلی ناراحتم خیلی بابام فقط میخواد خودش بیاد خونم بمونه بخوره یا داداشمو هی می‌فرسته یا اصرار می‌کنه مادرم بیاد بمونه

اصلا اصلا اصلا وقتی من اینجام ذره ای نمیگه بمون الان من امشب باید با مادرمینا بریم تو همین روستا عروسی بعد دوروز دیگه ۱۳ بدر هست شوهرم ۱۳ ب در میخواد بیاد روستا اینجا من اگر فردا بخوام برم باید دوباره پس فردا برگردم اگرم نرم بابام دیونم می‌کنه .... حتی جلو شوهرم هم اینجوری هستن مثلا ی تخم مرغ ساده درست میکنن یا مدام میگه کی می‌خواین برین

دخترم وقتی مدتی نیام یادش می‌ره و بهونه نمیگیره بعد چندوقت عید اومدم و رفتم خونم دخترم خیلی بی قراری ...

بابات خسیسه سو استفاده گرم هست 

به نظرم برگرد برو ...دیوونه میشی این ۳روز اونجا 

زندگی قطعیت اندوه باری است که .....تا همین جا به ذهنم رسید بقیشم بعدا میسازم 

بنظرم بذار اونا بیان خونت یا وقتی میری با خودت گوشت و مرغ و میوه و هر چی دخترت میخوره ببر. برو سر کا ...

من دوست ندارم ازم سواستفاده بشه زورم میاد .. بابام خودش مدام دوست داره بیاد خونه من برای شام و خواب بعد نمی‌خواد ما اینجا باشیم یا میگه مادرت بیاد ۲۰ روز خونت بمونه بخدا من باردار بودم داداشمو مدام رد میکرد خونه من یا وقتی بچمو شیر میدادم خیلی معذب بودم دخترم مدام شیر میخورد همشم داداشمو بزور رد میکرد خونم ... داداشم سرباز بود پارسال چندروز ک میومد مرخصی بابام میکف خونه تو بمونه چرا میخواد بیاد پیش ما در این حده.... من بچم کوچکه نمیتونم برم سرکار دخترم خیلی وابستمه ولی من هیچوقت دست خالی نمیام اما یچیزی ک میخرم ب صدم ثانیه تموم میشه 

بابات خسیسه سو استفاده گرم هست به نظرم برگرد برو ...دیوونه میشی این ۳روز اونجا

دقیقا خیلی ناراحتم و دلم گرفته ... آخه من با خواهرم و داداشمو مامانم برنامه ریختیم ۱۳ بدر بریم بیرون بابام فقط دنبال اینه من برم خونم ۱۳ بدر و بندازه گردن ما ک بگه ما میایم شهر شما همگی منم اینو نمی‌خوام از شهری ک توش زندگی میکنم بی زارم مسافرت ک نرفتیم حداقل روز ۱۳ می‌خوام تو اون شهر نباشم برم کوهی دشتی جایی ...امروز نمیتونم برم چون امشب دعوتم عروسی اینجا فردا صبح اگر بخوام برم باید دوباره فرداشب برگردیم

من دوست ندارم ازم سواستفاده بشه زورم میاد .. بابام خودش مدام دوست داره بیاد خونه من برای شام و خواب ...

چی بگم خیلی خسیسه. دخترت رو مهد ببر با همسن و سالاش بازی کنه هم اجتماعی میشه هم شاید دیگه بهونه خونه پدرت رو نگیره. 

دغدغه فکری ایجاد نکن برای خودت همون تلفنی و دلت تنگ میشی اومدن خونتون رفع دلتنگی کن اذیت میشی اینجور ...

ببین آخه می‌دونی مشکل من چیه اونا ک میان شوهرم براشون همچین میخره نخره هم من میخرم حتی اگر پول کمی داشته باشیم اما وقتی شوهرم میاد شام اکثرا یا تخم مرغ هست یا ی ذره برنج خالی مونده از ناهار میوه اینام تعطیل .... درصورتی ک می‌دونم مامانم پول تو کیفش داره می‌دونم دارن نمی‌خوان براشون مهم نیست ... وقتی بابام میگه می‌خوایم بیایم خونت انقد زورم میگیره چون وقتی ما اینجاییم بابام همش عصبی و در حال سخنرانی نه پذیرایی درستی نه محبتی درسته دستشون یکم تنگه اما اهمیت هم نمیدن حس می‌کنه من می‌خوام دیگه نرم حالا من هیچی صدبار از خواهرم که مجرده پرسیده کی میری

[QUOTE=377177106] ببین آخه می‌دونی مشکل من چیه اونا ک میان شوهرم براشون همچین میخره نخره هم من میخرم حتی اگر پول کمی د ...  

تا حالا جدی باهاشون صحبت کردی؟ چون این خیلی بده خواهرتم کلی ضربه میبینه اینجوری اخه🥲

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792