از وقتی شناختمش بودنش بهم حس خوب میداد. ولی یه حرفایی زد تو جمع.(تخریبم کرد) از حرفاش ناراحت شدم دلم نمیخواست این حرفا رو ازش بشنوم .ولی با وجود اینکه از حرفی که زد ناراحت شدم بازم دلم نمیخاد فراموشش کنم.ولی از یطرف هم میخوام بیخیالش بشم . نمیدونم چیکار کنم. عین قبل بهش علاقه ندارم دیگه، ولی هنوز بهش فکرمیکنم.نمیدونم چمه. زندگی بی معنی شده برام.
ایکاش اینجوری نمیشد(اون حرف رونمیزد).