تو این ماه براش نزدیک40 گرم طلا خریدن برا عیدی
عقدن و قراره ب زودی ازدواج کنن
وقتی فهمیدم اینقد ناراحت شدم ک نفسم بالا نمیومد
باردارم هستم
امروز دوباره مادرشوهرم زنگ زد
زمان من مادرشوهرم نبود همه کارا دست زن عموی شوهرم افتاد
عیدی برام ی دست لباس اوردن اونم ن تزئینی ن چیزی
مثل در ب درا ی لباس رو ته ی چمدون انداخته بودن و اورده بود اون چمدونم ب زور عمه شوهرم خریده بود وگرنه میخاست همینطوری بیاره
الان ک مادرشوهرم برا این عروسش هس هم عیدی براش طلا خریده هم زنگ زده بود ک فردا بیا و من کلی سینی اجاره کردم
تو بیا و تزیینش کن تو بهتر بلدی
من اینقد ساده بودم ک شوهرم بم گفت دستم خالیه و عیدی نمیتونم طلا بخرم قانع شدم
اونوقت این دختره ب زور خودش عید نوروز النگو خریده برا عید فطرم سرویس طلا
شما بگید حق دارم ناراحت باشم یا نع
بدجنس نیستم
ولی واقعا زورم میاد چرا فرق میزارن
من غریبه بودم و کلی مراعات کردم
اونوقت جاریم فامیل نزدیکشونه و حسابی خرج رو دستشون گذاشته