پسر خالم با زنش امد خونمون رفتن تو اتاق میخواستم برم کاری کنم پسر خالم هی خودشو میمالید به زنش میخواست اشتی کنه عشقم فدات چشم منم دارم میبینم خودشون متوجه نشودن غلط کردم بوس چگرم حالا زنش تحویلش نمیگرفت چون پسر خالم بهش گفته بود الهی پدرت تو قبر تیک تیک بشه زنش قسم خورد دیگه باهاش صحبت نکنه اینقدر بغل کرد تا خوانوم فقط گفت برو بیرون یعنی دوساعت پشت در موندم اینا آدامه دارن میخواستم دیگه برم تو عصبابم خراب شد