2777
2789
عنوان

بنظرتون راه حلی داره

165 بازدید | 24 پست

خیلی عصبیم خیلی زیاد 

این همه محدودیت عصبیم کرده بخدا بچه نیستم ۲۲ سالمه اما حق ندارم تنها برم بیرون وهزاران کار دیگه 

خسته شدم این همه محدودیت 

آهان اینم بگم ازاول همین طور بوده هیچ اشتباهی نکردم که بخاطره اون محدود باشم کیا مثل منن 

اصلا چیکارکنم خسته شدم 

بابام ذهنش بیمار اما داره جوانی منو حیف میکنه 

نه دانشگاه نه سرکار نه بیرون رفتن با دوست هیچی هیچی

وای ...خیلی سخته 

تاحالا باهاشون منطقی حرف زدی؟ گفتی چقدر نیاز داری به اینکه توی اجتماع باشی کلاسی بری خریدی بری با دوستات برید یه بستنی چیزی بخورید قدم بزنید

بهشون بگو دارم افسرده میشم توی خونه نیاز دارم توی اجتماع باشم چند تا تفریح عادی و سالم داشته باشم

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن زیره "رژیم فستینگ "گرفته

عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم رژیم فستینگ بگیرم. سریع دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف خوب هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

نمیزارن عروسی کنی خلاص شی

نه این اشتباهه محضه

وقتی بخوای از جایی فرار کنی دنیا مدام میبرتت توی شرایط مشابه

انگار از چاله در بیای بیوفتی توی چاه

ندیدی ازین مدل ازدواجا که طرف خواسته از خونه پدرش خلاص بشه گیر شوهر بدتری افتاده

هزاربار حرف زدم بی فایده اس

دلیلشو نمیگن ؟ دوستاتو میشناسن؟ بنظرم چند بار دوستاتو دعوت کن خونه مادر و پدرت باهاشون آشنا بشن بعد که خواستی باهاشون بری بیرون اوکی میشن

اره باید همین کارو کنمبابام ذهن مریض داره

آره باید اشناشون کنی با دوستات ...ببینن که دوستات خوبن و به اونا بگی جلوی بابات ازت بخوان برید بیرون مثلا کتابخونه ای خریدی جایی

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792