تاپیکم تو پر بازدیدا بود گفتم جاریم هی زخم زبون میزد
من به خاطر رابطه برادرا هیچی نگفتم،من دیروز به همسرم گفتم و همسرم از دست من عصبی شده
میگه حرف از دهن من یا هرکس دیگه بیرون نیومده ده تا حرف بار گوینده میکنی بعد این همه مدت نشستی پشت من حرف زد تو هم گوش دادی،قابل حمایت نبودم؟دوتا هم تو میگفتی
وای خیلی اعصابم خرده از دستش
با اجازه اسی بچه ها درآمد ماهیانه ۳۰ میلیون واسه یک نفر مجرد خوبه؟
حق با ایشونه
کار درست رو کردی
حرف میزدی دو روز دیگه کینه برادر رو یادش میرفت میومو میگفت بیجا کردی توهین کردی
هرگز حرفی نزن
کاش میگفتی خب دوست داشته زنش پشت اش دربیاد
توام ک هیچی نگفتی نباید همونو میزاشتی کف دست شوهرت ک
میگفتی منم عصبی شدم گفتم این چه حرفیه و بخاطر احترام و اینا پاشدم رفتم
اینجوری کمتر ناراحت میشد
دلسوزی کو..ن سوزی میاره خواهر
راست میگه تو همون تاپیک هم من دیدم شما پشت شوهرت در نیومدی جلو جاریت تعجب کردم چون آدم انتظار داره زن وشوهر پشت هم در بیان و اجازه زیاده گویی به کسی درمورد شریک زندگیشون ندن
نه نگو هیچی نگفتم
والا منم بفهمم همسرم حمایتم نکرده ناراحت میشم خب
بگو گفتم فلانی خانم این چه حرفیه ۴ تا حرف ساده بزار روش بگو اخم و تخم کردم ولی ب حرمت اینکه مهمان بودیم و زن برادرت باردار ام بوده دیگه ادامه ندادم تازه همونم گفتم کلی ناز و ادا اومد منم پاشدم رفتم
احتمالا بد بیان کردی درست بگو
