2777
2789

یبارم رفتیم خونشون ۸ تازه خانومش ۸/۳۰ از باشگاه برگشته بود تازه مرغ سرخ میکرد بعدش که شام حاضر شد شوهرش گذاشت رفت پیش رفیقاش خانومم همش ناز و ادا یعنی ریدم تو این فک و فامیلامون

دل نمیشکستم،مراعات میکردم،مهربانی میکردم ،احترام میگذاشتم و به این خیال بودم هر طور رفتار کنی همانطور نیز با تو رفتار می‌شود ،اما نمی دانستم که رفتار هر شخصی انعکاس درونش است نه انعکاس رفتار مَن ،حتی اگر در صادقانه و خالصانه ترین حالت خودت باشی بازهم ممکن است از پشت خنجر بخوری.

بیشتر ببینید

نشست یه بحثی پیش کشید بعد خودش جواب خودش رو داد بعد من گفتم هرجور خودت صلاح می دونی گفت نه آخه تو نمی دونی بعد دوباره بحث رو ادامه داد بعد خودش جواب خودش رو داد الکی الکی داشت با خودش دعواش میشد چون با خودش به تفاهم نمی رسید

کلا تو یه ساعت دورهمی فقط با خودش دعوا کرد و گند زد به اعصاب ما

به امید خدا در قدس سلفی خواهیم گرفت

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

صبح بلند نشد صبحونه بده شوهرش همش صداش میکرد محل شوهرشم نمیداد بعد خودمون سفره انداختیم وسط سفره پاشد از خواب نشست سر سفره باز پاشد رفتدی استکان از روی زمین بلند نکرد این زن انگار مهمون اون بود خاک تو سرش حالا من غریبه ام فقط موقع خواب رفتیم خونشون صبح به شوهرم گفتم بیا صبحونه نخورده بریم میگفت نه زشته خلاصه شد اخرین بارمون که رفتیم

جیش تو این زندگی😒
ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ayda1383  |  4 ساعت پیش
توسط   maryamgoli17  |  2 ساعت پیش