بخاطر گیر دادن های الکیش محبت نکردناش بدبینی هایی داشت مجبور شدم 19سالگی ازدواج کنم
الان که 28سالمه هیچ کس فکر نمیکنه متاهلم و مرتب برام خواستگار میاد و با توجه به موقعیت شغلیم ولی خب مجبور شدم با کسی ازدواج کنم مادریه و راه رسم زندگی بلد نیست
زمانی دانشگاه بودم بابام گیر میداد باید با یه همشهری بیای و بری هزینه های دانشگاهم نمیداد حتی اجازه کار کردن هم نداشتم و تن دادم ب این ازدواج
الان از پزشک گرفته تا با لول ترین خانواده ها از طریق واسطه ی جایی من میبینن پیشنهاد میدن
تروخدا زندگی بچهاتون با گیر دادنای الکی خراب نکنید بهشون پر پرواز بدید