عزیزم انقدرنترس شدی مثل من...
دخترم متولد96...
همدن مهرماه که رفت اول فهمیدم بچه ی سومم باردارم ناخواسته...
ی دخنر5ساله هم داررم...
ببین من به حذمرگ ویارفاجعه داشتم تاالان مه 7ماهه باقرص زندم دوماه تمام توجابودم باوجودهمه ی این سختی هاتموم زندگی روبوسیدم گذاشتم کنارهرشب که می اومدچون بعدازظهری فقط باهاش کارمیکردم خیال کیکردم هرشب فرداش امتحان داره...
چشمش نکنم الان جزوبهترین هاست..
اوایل جیغ دادوحتی چندبارم باکتک خیال کردم درست میسه دیدم نه تنهابهترنمیشه بلکه بچه بیش ازحدمیترسه وزده میشه...
الانم که هیده هرشب 4تادرس املاوریاضی حتی به زورشده باهاش کارمیکنم
من 7ماخ بابچه کوچیک وشکم حامله بردم داوردم که این 1ماه باقی مونده نتبجه اش روببینم.
اگرالان باهاش کارنکنی رم بگم بله میمونن نه تنهابچه شمابچه خودمم
پس تمام تلاشت بکن چون اینابازیگوسن یادشون میره پایه که قوی شد سال های بعدراحتی
وسلام.