امشب اونقدر حالم بد شد که از دو دست از بازو تا پایین و فک پایینم و قفسه سینه دچار گرفتگی عضلات ناگهانی شدم
الان فقط یکمی بهترم
بخاطر بحث کردن درباره یک مسأله خانوادگی
من اشک هام قطع نمیشه الان چند روزه
هر کاری دارم انجام میدم خودبخود اشکام می‌ریزه
من مستحق این رفتار نبودم
من با خدا عمیقاً قهر کردم بخاطر این مسأله
چیشده گلم؟
حالا از این بحث ها چیزی هم به دست اوردی؟
عزیزم😢😢😢
تقصیر خدا این وسط چی بوده؟
تاپیک سومم رو بخون
خانمها من جزیات نگفتم پس نمی‌دونید جریان چیه
لطفا چیزی نگید که حالم از اینکه هست بدتر بشه
اگر براتون تعریف کنم اونوقت حق میدین بهم
چون اصلا منصفانه نیست این شرایط
حق میدم بهت...
ولی این رو بدون این مشکلات برا همه هست...
میگن خدا به اندازه توان هر شخص بهش مشکل میده...
وقتی هم یه بنده ای رو خیلی دوستش داره از این طریق بهش میگه بنده من بیا با خودم صحبت کن🌱
دلم برات تنگ شده...
منم یه بار تو اوج حالِ بدم قهر کردم با شهدا...
ولی ته اون قضیه متوجه شدم همه اون اتفاق ها به صلاح بوده و من خبر نداشتم!
آدم تو درد رشد میکنه...
تجربه میگیره برا اینکه اتفاق های بدتری براش نیوفته...
به قولی این اتفاق های بد شاید سدی باشه برا اینکه اتفاق های بدتری نیوفته...
و در نهایت
مطمئن باش ته هر تاریکی ، یه نورِ
ته هر نامیدی، امیدِ
ان شاءالله همیشه حالِ دلت خوب باشه و آرامش مهمون دلت🌱
اسی جان کامل تعریف کن
