تو تاپیکای قبلیمم گفتم
۱ ساله عقدم
اهانت کرده بود ب خانوادم
اومد مثلا برای رفع اهانت، چنان طلبکارانه با پدرم حرف زد ک خودم ازش بدم اومد
شرط گذاشتم و قبول نکرد
و هرچی از دهنش درومد ب من گفت
فکر میکنه همه مثل اطرافیانش مفت خورن
میگیم چرا سیگار و قلیونت رو پنهون کردی میگه به خودم ربط داره
میگیم چرا اهانت کردیم میگه مدرک بیارید( انگار دروغگوییم)
میگیم مرد زندگی باش پوزخند میزنه
میگه بخاطر زنم تو روی خانوادم هیچ وقت واینمیسم
پیامک عاشقانه میداد ولی وقتی دیدمش حس کردم خودش نبود ک پیامکمیداد. کاملا متفاوت
میگه خونه و وسیله اماده کردم بیا( بدون اینکه من برم ببینم و نظر بدم خیر سرم عروسم)
ابلاغیه دادگاه داده برا عدم تمکین میگم خجالت نکشیدی؟میگه تقصیر خودتونه
خسته شدم ازش
ی ذره امید داشتم ک دیگه نابود شد
من بدبخت تو سن ۲۰ سالگی چرا باید طعم مطلقه بودن رو بچشم🫠