2777
2789

اگه زندگیشو بخونین به ایرانی بودنتون افتخار میکنید❤❤

پدرش سفیر ایران توی لبنان بود یه روزی میگه شماهم بیاین لبنان 

به همراه مادر و برادرش راهی لبنان میشن بدون اینکه بدونن روزگار چه خوابی براشون دیده

خواستم یه چیزی رو با شما در میون بذارم چند هفته‌ایه که رژیم گرفتم و با اپلیکیشن "زیره" شروع کردم. واقعاً نتیجه‌گرفتن باهاش خیلی راحت‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردم! 🥑💪

بدون گرسنگی و بدون اینکه غذاهای مورد علاقه‌ام رو حذف کنم، پیش میره. لازمم نیست برای همسرم و بچه ها غذای جدا درست کنم.

فکر می‌کنم این‌طور که دارم پیش میرم، آخر سال با افتخار می‌تونم تیک "لاغری" رو بزنم! 😄

من که شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن 🎉اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

پروفسور حسابی فکر کنم

ماهها پیش در یک شب بارانی" نمی توانم" درونم را در زیر خروارها خاک دفن کردم تا مدتهابه احترامش لباس سیاه پوشیدم وساعتها را به شیون و مویه کردن گذراندم تا باوجدانی آسوده با می توانم دست دوستی بدهم🕊

بیشتر ببینید

دکتر چمران

اگه تونستم کمکت کنم یا خندرو رو لبات اوردم از ته دلت برای زندگیم خوشبختیو بخواه💔⚘ ممنون میشم.....بالاخره منم یه روزی میام تایپیک میزنم عکسه خونمو میزارم 🤗 میگم این همون خونه ایی که یه عمر ارزوشو داشتم یه سقفی واسه خودمون باشه.
بیشتر ببینید

به همراه یه زن دیگه به مادرش خیانت کرده بود 

اونارو بدون هیچ سرمایه ای توی کشور غریب ول کردو رفت

تا یک مدت با طلا های مادرشون زندگیشونو میگذرونن

تا اینکه مادرش یک روز سراغ طلاها میره و میبینه که تموم شدن و سکته میکنه و کاملا فلج میشه

از اینور به خاطر بی پولی مجبور میشن توی مدرسه ی مسیحیا درس بخونن که تنها مدرسه ی رایگان بوده 

مادرش از ترس اینکه اسلامو رها کنه شروع میکنه قرانو یادش دادن و حافظ قرآن میشه

توی اون مدرسه بخاطر مسلمان بودن خیلی اذیتشون میکردن 

زندگی فقیرانه ای هم داشتن جوری که با نون خشک غذای روز و شبشون شده بود

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز