ما یک ساعت از هم فاصله داریم
و من زیاد نمیتونم برم خونشون
شاید دوماه یک بار برم
من عاشق خونهء بابامم ولی اونجا از خونه بابای خودمم راحت ترم
شوهرت عادت میکنه تفی به توقی میخواد بری اونجا
راهمون دوره و عیدا میمونیم
خونشون خیلی انرژی مثبت داره برام
خیلی ماهن جفتشون
یه بار مامانم منوخواهر دوقلومو گذاشت خونه مادرشوهرش نه بهمون شام داد نه صبحانه مامانم اومد ما ۵ ساله بودیم فوری گفتیم گشنمونه....
به راحتی
یعنی جایی به جز اونجا راحت نمیخوابم
البته خونم اینجاست هم بی تاثیر نیست😁
من بعد از سالها دو سه شب پیش اونجا خوابیدم تا صبح پلک روهم نزاشتم،انقدر گرم بود انقدر روشن بود اصلا مردم تا صبح شد
من کلا یه مدت بخاطر اینکه خونمون اجاره بود اونجا زندگی کردم اوکی بودم ولی خب الان مگه همه جمع بشن گاهی بمونیم دیگه نه
سالی سه چهار بار آره میخوابم
آره بعد عروسیمون چندبار رفتیم دیر وقت بوده همونجا خوابیدیم نترس بابا
با یکی دوبار بد عادت نمیشه
همین الان از خونه مادرشوهرم برات پیام میذارم .جاریم و پسرش هم کنارم خوابن. خوشم نمیاد از مادرشوهرم. به احترام شوهرم تحملش میکنم.الانم جاریم هی گفت من تنهام بیا و بچم هم چند روز عید همش تو خونه بود تنهایی من بودم و بچه. دیگه آوردمش حال و هواش عوض بشه .صدای سگ میاد خوابم نمیبره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز