چند شب پیش دعوا بدی کردیم حدود ۱هفته پیش مقصرم اون بود ک بهم گف چشم چرون هول به مردا نگاه میکنی و ب شوهر خواهرم نگاه کردی منم به خانوداش گفتم چون چندین دفه تکرار کرده بود و پشیمونم نبود و بهم گف برو منم داشتم میرفتم ازم‌فیلم گرف توی کوچه ک ترک منزل میکنه واسه قاضی و به همسامون ک همون موقع رسید گف شاهد باش و طلاهام دراورد گوشی ک خودم خریدمو گرف و کتکم زد هرچی راز ازخودمو خانوادم میدونس ب خانوادش گف هردومون مقصر بودیم بخاطر بچه هام نرفتم چون واقعا دلش ندارم خانودمم پشتم نیستن وفقط حرف میزنن شغلم ندارم بچه هام نمیزاره ببینم اگه برم گفتم بخاطر بچه هام هستم اونشب اومد گف غذا درس کردم بیا نرفتم و باز مثل چند شب بغدش جام جدا کردم چون خیای کارای بدی کرد اونشب همه پل خراب کرد از اونشب ک محلش ندادم دیگه سرد شد حتی رابطم نمیخاد ونداریم چندبارم رفتم سمتش و اهمیت نداد گف دیگه سمتت نمیام اخرین بارم بهم گف حیوون حتی جلو بقیه میگه زن بده نگیرید و منو خجالت زده میکنه
منم به توجه محبت نیاز دارم نمیتونم ادامه بدم
