2777
2789
عنوان

داستانی از بزرگان

18 بازدید | 0 پست

ادم هست یک شب عده ای میهمان از ایران برای زیارت امام به فرانسه آمده بودند،‏‎ ‎‏اتاقی کوچک پشت درب اتاق امام بود که من همیشه آنجا می خوابیدم، آن شب چون جا‏‎ ‎‏برای خواب کم بود، من به احترام میهمانان آنجا را به آنها واگذار کردم، به همین دلیل‏‎ ‎‏کیسه خوابم را برداشتم و آن شب را در آشپزخانه خوابیدم، امام که موضوع را فهمیده‏‎ ‎‏بودند فرمودند: ‏

‏     ‏‏این نکته بسیار مهم است که می بینیم امام حتی در چهار ساعت استراحت‏‎ ‎‏شبانه روزیشان هم به دیگران فکر می کنند، و خود را فارغ از مسائل آنها نمی دانند.‏




منبع:کتاب پرتوی از خورشید 

سایت :پرتال امام خمینی ره

جانم فدای رهبر❤️

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792