2777
2789

زندگی  کنم چرا خانواده دارم که فاقد درک  و سواد و احساس هست غیر از  ضرر و آسیب بهم چیزی نزدن 22سال هست پدرومادر دعوا میکردن شب روز روز شب بنظرتون چه بلایی سرم آمد عزت نفس ‌و اعتماد بنفس ازم گرفتن  آدم های مریض روحی روانی دورم هستن خانواده مامان بزرگم پدرم خیلی بی عرضه تر از این حرفا بود کار نمی‌کرد زمین میفروخت چقدر باهاش بحث داشتم  میگفتم نکن تو خونه خرابه زندکی میکردیم ‌برادراش حقشون میخوردن داشتن تو زندکی ما دخالت میکردن ازشون می‌ترسید  ولی من مقابلشون وایسادم  چقدر بحث کردم بخاطر خطر قرمز یاد بگیرن میرفتم کارگری میکردم تا درس بخونم بخاطر وضعیت مالی درصورتی که بچه های  همسن سال من تحصیل  میکردن خانواده براشون امکانات میزاشتن کلاس میرفتن میگن بچم باید بهتر بشه  من اضطراب اجتماعی  گرفتم   استرسی شدم  افسرده شدم رفتم دکتر میگه افسرده  شدی  برای اولین بار حس عشق تجربه کردم ‌دوستم داشت منم دوستش داشتم ولی شرایط مون زمین تا آسمون فرق می‌کرد از طرفی دچار مشکلات تروما بودم   بعدش یکی دیگه رو ترجیح داد به من تنها چیزی که به فکرم میرسه انتقام از کسانی هست  حال روزم اینجوری هست خدا چگناهی کردم

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792