خدایاااااااااااا اینا تا کی میخوان قلبشون سیاه باشه؟؟؟
مگه یه مادر میتونه واسه بدشدن زندگی پسرش بره دعا بگیره؟؟؟
مگه یه مادر میتونه بلانسبت عین حیوون باشه وبره دعا بگیره پسرش از زن وبچش سرد کنه؟؟؟؟
مگه من چه گناهی کردم که باید تاوانشو اینجوری بدم؟؟
چرا دست از سرمن برنمیدارن؟؟
مگه من تاحالا آزار بهشون رسوندم؟؟
خدایا از اشکام نگذر😭
عید امسال علارغم میل باطنی به اصرار همسرم سال تحویل وتا یه هفته بعد اونجا بودیم
محل زندگی ما باخانواده همسرم چندین ساعت فاصله داره
قبل از سال تحویل با همسرم توحیاط خونشون نشسته بودیم
مادرشوهرم یه منقل کوچیک اورد حیاط زغال گذاشت بعد آتیشش خوب شد
چندتا کاغذ کوچکتراز برگ دفتر یادداشت انداخت تو آتیش
یه لحظه دلم لرزید