دو شنبه خواستگاریمه خانواده هامون سر مادیات ریختن توو سر هم گرچه من و نامزدم بی طرفیم استرس نامزدم ندارم استرس خانواده ها دارم. خواستگاری هم نیست نمی دونم ولی رسمی تره از قبل خانواده ها شناخت داشتن امان از خانواده ایرانی
استرس دارم واقعا مشکلمم تاپیک قبل گفتم به مامانم گفتم زنگ زده مادرشوهرم گله و شکایت گرچه محترمانه هعی
از الان اختلاف ....
بنظر من خودتو بکش کنار و بسپر به خدا هرچی شد
براتون دعا میکنم
میشه به دوتاپیک آخرم سربزنید ممنون
شما همون بودی که خواستگارت سر دو تکه جهاز گفت نمیایم؟
بابت چیزی ک تو تاپیک قبل گفتی ی قرار دادی بود بین شما چرا رفت گفت؟؟؟بعد ازدواج میرفتی کنار شوهرت کار میکردی
کلینیک به نام نامزدم نیست اگه بخوام همچین کلک بازی دربیارم به نامش نمی زنن قرار بوده یه جورایی انتقال سند به نامزدم کادو ازدواجمون باشه...
اگه عروسی بگیرم بعد برم اونجا اولا ناراحتی پیش میاد دوما انتقال سند نمیدن به نامزدم میگن تو برو اونجا کار کن ولی مال تو نمیشه
خب یعنی من مفت و مجانی بشینم توو کلینیک شوهرم...عروسی هم بگیرن خونه هم بدن من فقط یه جهیزیه بیارم میگن نه اگه می خواین کلینیک برای خودتون باشه دیگه عروسی نه اگر عروسی می خواین رو کلینیک شوهرم کار کنه ولی برای خودش نیست و پول اجاره رو بده اما خب قطعا زیاد ازش نمیگیره حرفشون اینه عزیزم
چ خانواده عجیبی
ب نظرم بسپار ب خانوادت هرچیم گفتن چیزی نگو
این ک این همه خدمات بدن ب بچشون اول زندگی عجیب نیست
پدرشوهر منم دو واحد خونه داد بهمون عروسیم کاااامل خودش گرفت ی واحد تجاریم داد ب شوهرم ک من و شوهرم اونجا مشغولیم
منم فقط جهاز آوردم ک ۳ تیکشو پدرشوهرم گرفت
چون شرایطت مشابه بود تعجب کردم
واقعا امان از دست بعضی خانواده ها منم 9 ماه نامزدم پدرم هیچ برنامه ای برای جشن عقد نداره اسفند ماه محرمیت مون تموم شده باز دنبال اینکه فقط تاریخ بندازه عقب میگه بعد محرم صفر میگم خیلی دیر اون موقع میشه یکسال نامزدی چه خبر آخه
