ساعت ۱۰ خدایی خیلی دیره برای مهمونی رفتن بهتر بود خودت ۸ میرفتی فقط مینشستی لازم نبود کاری کنی
ولی جاریتم لحن حرف زدنش خوب نبود من جاش بودم چیزی نمیگفتم فقط دیگه دعوتت نمیکردم
من پسرخاله شوهرم دعوت کرده بودم بنده خدا ساعت ۴ عصر زنگ زد معذرت خواهی کردن گفت کارم طول میکشه گفتن تا ۹ باید باشم سرکار ی شب دیگه میاییم خونتون
منم نصف بیشتر پذیراییم آماده بود گفتم ایرادی نداره هر موقع تموم شد تشریف بیارین
ساعت ۹ونیم اومدن تا ۱ موندن کلیم عذرخواهی کردن ولی من چون از قبل اطلاع داده بودن اصلا ناراحت نشدم گفتم پیش میاد دیگه
ولی اگه بهم اطلاع نمیدادن و ده شب میومدن قطعا دیگه دعوتشون نمیکردم