هر وقت ویام خونه میگه برو بیرون برو خوابگاه من از اون جهنم به اینجا پناه میارم اون اینو میگه آجیم میپره میگه مارمولک چشم چپ پا کج از خونمون گم شو بیرون من از آجیم ناراحت نیستم چون همیشه همین کوهی بود که هست و به چشم بیمار روانی بهش نگاه میکنم چون وسواس شدید داره به شدت حساسیتیه و درس نخونده بی سواده واسه همین اینجوری شده ولی یه روزی تلافی همه حرفاشون رو سرشون درمیارم آجیم که همش بهم میگه ترشیده ازدواج کن برو از خونمون بیرون من تازه ۲۰سالمه دانشجوی پرستاریم به روز میرم که برنگردم
چرا مامانت اینجوری میگه؟
باهاشون بحثی دعوایی چیزی میکنی؟
همون اندازه دلم برای خودم میسوزه و قلبم اتش گرفته
دلم برای توهم سوخت
تاپیک اخرم بخون
همدردیم باهم 💔
اونم تقصیر مامانته که رو داده بهش
سلام خوبی مشابه همیم (زندگیمون)
همینکه دانشگاهم میری خداروشکر کن تو اون زندون میموندی که بدتر بود
چرا بهت میگن برو
چرا باهم خوش نیستین
دلیلش چیه که میخوان نباشی
کاش خدا به کسایی که لیاقتش و ندارن بچه نده
خواهرت خودش شوهر کرده
به حرف اونا توجه نکن اونم مادرت رو داده
به درست فکر کن و اینکه ایند تو بسازی
خیلی فشار روانی روته با این حساب دیوونه نشدی افرین بهت
وای چه مامان روانی و بی غیرتی داری بهش بگو مگه یه دختر جز خونه ی خانوادش کجا رو داره بره مامان شما هم دقیقا مثل بابای آشغال منه
عزیزم خداروشکر پرستاری میخونی ایشالا بزودی شرایطت درست میشه غصه نخور مشخص دختر خوش قلبی هستی
خدا صبرت بده چرا همچین میکنن باهات
یه سری زنارو نباید اسم مادر روشون گذاشت لیاقت ندارن درکت میکنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز