عزیزم چقدر زندگیت شبیه من هست
با این تفاوت که من زن بابام خاله ام هست و من مادرم رو دو/ سه ماهگی از دست دادم و اصلا هیچ خاطره ای ازش ندارم
منم مامانم( خاله ام) خیلی بین من و داداشام که بچه خودش هستند فرق می گذاشت، تو عالم بچگی هر وقت داداشام من رو اذیت می کردند می خندید و هیچی نمی گفت اما من به اون ها تو می گفتم روی سرم آوار میشد و کتکم می زد زن گنده...
همیشه سعی می کرد و می کنه من رو از چشم بابام بندازه و پسرهای خودش رو عزیز کنه
تمام ثروت بابام رو می ریزه زیر پای پسرها و...
ولی من تا می تونستم تلاش کردم و درس خوندم، نگذار هیچکس مانع موفقیت و درس خوندنت بشه
با سیاست جلو برو و سعی کن باهاش مدارا کنی
البته من خاله ام خوبی هم در حقم کرده و از سه ماهگی بزرگم کرده و تر خشکم کرده
درسته از لحاظ روحی خیلی بهم ضربه زده و اذیتم کرده ولی از لحاظ جسمی و غذا دادن و رسیدگی به نظافتم و....خوب بوده
داداشام هم خیلی دوستم دارن و باهام خوبن
ما سرنوشتمون این بوده و امثال من و تو که از نعمت مادر محروم هستیم باید چندین برابر دیگران تلاش کنیم تا به موفقیت برسیم و مطمئن باش خدا هم بیشتر هوامون رو داره