یه مدت بیخیالش شو و برا خودت زندگی کن
یعنی برو بیرون،برو پیش فامیلات اصلا هم برات مهم نباشه ک نیست
فقط مطمئن باش گله میکنه اونوقت بگو سبک خودتو زندگی میکنم دیگه یعنی هرکی تنها بره خوش گذرونی اولش جنجال بپا میکنه
ولی رویت رو تغییر نده خودش خوب میشه
۱۲ سال پیش شوهرم میگفت تنها نرو بیرون بعد براش زنگ میزدم میگفت خونه مامانمم ،خونه فلانم،با رفیقمم
دیدم نمیشه اون هرجا عشقش کشید بره منم برده باشم
زدم بیرون نیم ساعت قبل امدنش ،امد دید نیستم زنگ زد کجایی گفتم بیرون گفت کجا،گفتم بیرون دیگه
گفت بگو بیام دنبالت
گفتم نه وقتش بشه خودم برمیگردم ،تلفنو روش قطع کردم
پشت هم زنگ و زنگ. به بابام زنگ زد به مادرش زنگ زد ک دعوا بپا کنه حرف خودش بشه
من۱ ساعت بعدش امدم خونه دیدم همشون هستن
بعد جلو بابام گفت دخترت فلانه ببرش منم شیک رفتم حموم گفتم اینجا خونه منه ناراحتی مهرمو بده جدا شیم
بابام منو میشناخت رفت ،مادرش یکم نصیحتش کرد و رفت
منم ریلکس رفتم خوابیدم
فرداش باز قبل اینکه بیاد زدم بیرون امدم خونه دیدم کاغذ خودکار گذاشته بنویس امضا کن ک کجا بودی
گفتم خیال خام ،دختر خونگی میخواستی باید خودم مرد خونگی میبودی نه اینکه من نمیدونم تو کجایی من خونه بشینم
خیلی دعوا کرد جهنم کرد ولی به خواستش نرسید دیگه کوتاه امد😁۱۳ سال گذشته دیگه هیچی نمیگه کارش تعطیل شه خونه است،با خانوادش رفت و امد در حدی داره ک من بگم
جاهایی میریم ک من بگم ،
الانم بارداری سومه مادرش گفت زایمان کنی یه هفته خونیتم منم گفتم منکه نیستم عیب نداره بیا برا پسرت و دوتا نوه دیگت غذا بپز کاراشونو بکن من خونه مادرمم
دیشب خواهرشوهر گفت چند روز خونتونیم شوهرم گفت هیچی اگه خانمم خوب باشه یه روز میگم تمام وگرنه هیچی😁مامانش واس من چشم غره میرفت