والا خواهر کوچیکم نه بهم عید تبریک گفته
نه اینکه اومده خونه من یا مادرم
امروز مادر ام اصرار کرد پاشو بریم ببینیمش عید دیدنی
شوهرم گفت نرو تا نیومده
من گوش نکردم الان اومدیم جلو در موندیم میگه به شوهرم نگفتم میاین!!!
خیلی عصبانی ام نه تبریک میگه نه اومده الانم اینجوری بی احترامی میکنه
بچه کوچیکم داره دلتنگ بچه ام و اگر نه از همین دم در برمیگشتم
خب شاید شوهرش اخلاق نداره
خواهر منم تبریک نگفت،منم نه زنگش میزنم نه میرم خونه اش.حق با شوهرته
بله
همسرتون حرف درستی زدن وقتی خواهرتون یه تبریک هم رعایت نکردن
همین الان برگرد
چیزی ک زیاده بچه
وا برگرد یعنی چی خودتو با حرف مادرت بی ارزش کردی به مادرت بگو بفرما اینم نتیجه و ثمره اینکه بزرگتر بره پای کوچکتر . شما میخای بمون تا از همسرش اجازه بگیره ولی بنده برمیگردم.
برگردین سریع
دیگه از این کارا مد نکنید.
اول میرن بزرگترو میبینن بعد بزرگترا میرن خونه کوچیکترا.
ساعت ده صبح رفتین عید دیدنی؟
خاله به ما زنگ نزد
شوهر عنترش به تموم باجناقا زنگ زده بود الا بابای من
برن به جهنم😒
قاطی کردن همشون..مشکلیم باشون نداشتیم
لابد نیومدن و تبریک نگفتن ک شماهم نرید .....حق با همسرت بوده ....حالام به دل نگیر دنیا دوروزه بذار به پای بی اعصابی وگرونی و درگیری های ذهنی که دست به دامان همه شده
من از همه کوچکترم جایی نرفتیم فعلا ولی پسر خاله ام اینا اومدن دیشب همینطور اون یکی خاله م 🤭😅
تا جایی که میدونم کوچک ترها میرن
ما که اینجور هستیم
مثلا توقع ندارم دحتر عمه بزرگم بیاد خونه من
اینجا وظیفه منه که برم
احتمالا از سمت شوهرش تحت فشاره،وگرنه کدوم خواهری بدش میاد بره خونه خواهرش یا مادرش
من خواهرم کوچکتر هست ولی چون همسرش از همسر من بزرگتر بودن ما احترام گذاشتیم زودتر رفتیم
ولی مادرتون چرا خواهرت نیمده پاشده رفته
احتمالا ی گیروگوری با همسرش داره
