2777
2789

سلام خانما من ازدواج دومم هست و سرخیانت جنسی از همسر اولم جدا شدم همسردومم همکارم هست اما محل کارمون متفاوت است و خودش منو دید پسند کرد عروس شهر دور شدم پدر ندارم یتیمم قبل ازدواج من ردش کردم به خاطر دوری راه ولی ایشون قول دادن هرهفته سه بار منو ببره شهر خودم کنار خانوادم اینم بگم فاصله شهر من با اینجا دوساعت هست ولی بعد عروسی بخدا سر هیچی گفت نمی‌برم دیگه اسم خانواده نمیاری برگشت خانواده منو مسخره کرد تحقیر توهین و تنها بهانش این بود که از خواهرم ماشین خواست که چند روز دستش باشه خواهرم نداد چون به هیچ کس ماشین نمیده از اونجا چهارسال منو از دیدن اونا و اومدن اونا به خونم محروم کرد کلا بد دل هست منو بیرون نمی‌بره نمیزاره تنها جایی برم لباس هامو نمیتونم پشت بام پهن کنم میگه میبینن از خانوادم همش ایراد میگیره بخوام یکم توضیح بدم به خودم فش میده منو میزنه میگه غلط میکنی طرفشون درمیای هرهفته ی بار فقط منو می‌برد خونه مادرش خواهراش متاهل هستن اونام می اومدن این میرفت بیرون و.. اونا شروع میکردن همه چی بارم میکردن ی بار جوابشون رو مودبانه دادم بهش گفتن و اومد تو خونه تا حد مرگ زد. من کارمند بودم برام مرخصی گرفت خونه نشین کرد و تازه دوباره میرم سرکار 

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن زیره "رژیم فستینگ "گرفته

عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم رژیم فستینگ بگیرم. سریع دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف خوب هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

عزیزم باج نده وقتی نمیبردت خونه مادرت نباید پاتو میزاشتی خونه مادرش... در ضمن خدا صبرت بده اصلا نقطه ضعف دستش نده که چون زندگیه دومته از طلاق میترسی چون اینجوری بیشتر میتازونه

یه خونه گرفته پنجره هاش رو هوا هست حتی نمیتونم بیرون رو نگاه کنم اصلا. بیاد ببینه پرده رو کشیدم هرچی از دهنش دربیاد میگه. مرخصیم تموم شد و تازه میرم سرکار خودش میبره خودش میاره حق تصمیم گیری برای حقوقم رو ندارم این اواخر دعوا زیاد داشتیم میرفت می اومد فش نثار پدر مرحومم می‌کرد به مادرم فش میداد منم خسته شدم گفتم پدر خودت آشغاله با لگد زد کمرم الان چهارماهه دراز کش هستم خوب نشدم چندبار قهر کردم یواشکی وقتی خواب بود کلید رو برداشتم در بازکردم رفتم خونه مادرم 

اونقد زنگ زد غلط کردم الان به خانوادم فش نمیده ولی میگه عصبی بشم فش خواهم زد کتک هم خواهم زد تو حق نداری ولم کنی میگه خانوادم حق دارن به تو هرچی خواستن بگن چون تو عروس هستی و به عروس میگن و میگه جواب بدی میکشمت الان چهارماهه باهاشون قطع رابطه کردم عید نوروز امسال هم هرچی داد زد باید بری دیدن خانوادم گفتم نمیرم حتی خونه مادر خودمم نرفتم. مدام منو با عروس های فامیلشون مقایسه میکنم خسته شدم این اواخر عید بعد از سالها منو چندبار برد بازار اما نزاشت لباس بخرم چون چیزایی که پسندیدم میگه اونا در شان خانواده ما نیست اینم بگم من چادری هستم. نمیدونم چکارکنم 

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز