من از خیلی وقتا که میام نی نی سایت و بحث و جدل زن و شوهرا رو میخونم اینجا یچیزو خیلی خوب فهمیدم اینکه بعضی خانما تو اوج ناراحتی و عصبانیت میان تاپیک میزنن بعد همچیو نمیگن، نمیگن ما مشکلمون چیه یا چی باعث شده زندگیمون ب بنبست بخوره حالا من منظورم استارتر نیس کلی گفتم هیچوقت نمیشه با یه تاپیک حکم طلاقو صادر کرد.دوستانه بهت میگم استارتر عزیز شما بجای اینجا با مشاور یا آدمی که از زندگیتون خبر داره مشورت بگیر بعد تصمیم بگیر ن با نظر آدمای غریبه اینجا
طبیعیه عزیزم
برا فراموش کردن کسی ک ی مدت باهاش بودی، ۲ برابر زمان لازمه
ینی اگ مثلا یک سال باهاش بودی، ۲ سال لازمه
اگ ۲ سال باهاش بودی، ۴ سال لازمه !
فک کردی الکی الکی میشه فراموش کرد؟
آدم باید عذاب بکشه.. جون بِکنه تا فراموش کنه
ولی اینو بدون.. ما خودمونو ، با همین از دست دادن ها بدست میاریم...
انقد از دست میدی و میدی ک قوی میشی و شخصیتی میسازی مثل الانِ من.. ک دیگه مطمعنم حتی از دست دادنِ خانوادمم نمیتونه نابودم کنه چه برسه ب عشق های چرت امروزی
آره همون دوماه بعد که کارم تموم شد جمع میکنم میرم بهش زنگ میزنم میگم بیا شهر ما کارت دارم قرار میزارم حرفامو و تصمیمم رو بهش میگم بهش میگم اگه نمیخوای جدا شیم باید بیای شهر من زندگی کنی با خانوادم بفت وآمد کنی فش و توهین ندی کتک نزنی و با پوشش من که باحجاب هستم کاری نداشته باشی بزاری برم بیام
بگم تفکرات رو بکن اگه میتونی بسم الله اگه نمیتونی مهریه منو بده تموم شه بره
گلم تو حق زندگی داری اینحوری فکر نکن چون یبار جدا شدی ذیگه باید با این موجود بسوزی و بسازی خواهر من زمانی داشنحو بود با یه پسره ازدواج کرد البته دانشجو نبود اون پدرش کارمند اون دانشگاه بود خواهرم خیلی دختر زرنگ و خوبی بود انتخابش کرد واسه پسرش اوایل خوب بود دیدیم پسره یه دروغگو و ولگرد از اب درومد خلاصه خواهرم ازش جدا شد بعد یه سال ازدواج مجدد کرد امتحان داد قبول شد واسه معلمی همین شوهرش اینقد بی خانواده و گدا گشنه بود بخدا یه قاشق هم از خودش نداشت خواهرم کردش صاحاب خونه و ماشین اینقد پرو شده بود خواهرمو اینقد اذیت کرد داغونش کرده بود یه پسر ده ساله هم دارن چند باربهش فرصت دادیم خودشو اصلاح کنه نکرد خواهرمم ازش جدا شد فکر کردن بود اره چون یبار جدا شده میمیونه این هر بلایی دلش بخاد سرش بیارع خونه اون یکی خواهرم بودیم دعواشون شد خواهرمو گرفت زیر مشت و لگد یه چوب برداشتم مث سگ زدمش لباساشو تو تنش پاره کردم فرار کرد گفتم گشنه اسیر ک نبردی با یه دست لباس اومدی لیاقت خواهرمو نداری دمشو گرفتیم مث موش پرتش کردیم بیرون از زندگیش خواهرم خدا رو شکر خونه خرید اینقد راحت شده ارامش داره داره کیف زندگیشو میکنه
میدونی درسته پول دارم خانوادم حمایت میکنن اما خانوادم هم مجبورن چکار کنن طلاق دوم براشون قائل هضم نیست ولی به روم نمیارن بیچاره مادرم کلی پیر شده پدر ندارم یتیم هستم فامیل درست حسابی ندارم و از اونایی هستن که برای شکست یه نفر خیلی خوشحال میشن بااینکه من احترام میزارم اما حسادت میکنن چون تنها دختری هستم که کارمند شدم 😔 منم این سختی هارو دارم همه چی پول نیست واقعا کاش انسانیت هم بود
شاید شما در شهر بزرگی هستید که راحت بااین موضوع کنار اومدین متاسفانه جایی که من قراره برگردم کنار خانوادم ی شهر خیلی کوچیک هست که همه فضولن. این منو اذیت میکنه اما یا باید تحمل کنم جدا شم یا هم باید بمونم اینجا اسیر بشم که میخوام جدا بشم و سختی هارو به جون بخرم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
10 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز