چون تو ساده بودی عزیزم اونم ی زبون باز ماهر بوده
تو م شرایط روحی خوبی نداشتی و از لحاظ روحی ضعیف شده بودی ی همدم میخواستی ی همدل
اما این کصافط هول بی همه چیز امیدوارم خدا ازش نگذره
توم دیگه خودتو سرزنش نکن فکر اذیت کردنش زو از سرت بکن بیرون چون فایده نداره بیشتر درگیر میشی روانت بدتر بهم میریزه فقط با گذر زمان یا تراپیست و مشاوره این مشکل رو حل کن و برگرد اعتقادات ب خدا رو قویتر کن
تو امضات نوشتی میحای از صفر شروع کنی دوباره از صفر شروع کن من درکت میکنم بخوای ازش انتقام بگیری ولی باور کن تهش هیچی نیست چه انتقامی اخه اون آدم اصن ارزش نداره بخوای بهش فک کنی اون رو بسپار ب خدا فقط دیر یا زود تقاصش رو پس میده
قبول کن اشتباه از خودت بوده
میگی از اول رابطه میخواسته اون خودشو با حرفاش از اول بهت معرفی کرد ولی تو رفتی جلو
حالا انتقام چیو بگیری این وسط؟
چقدر بی ذات و عوضی بوده
خدا کنه رابطه کامل نبوده باشه
اول از همه خودتو سرزنش نکن،گذشته ها گذشته دیگه یادآوری نکن
یه صحبت کوچیک با خدا داشته باش و از خودش کمک بخواه❤️مطمئن باش خدا حرفاتو میشنوه و دستت رو میگیره
الان عذاب وجدان داری طبیعیه،لطفا با خودت مهربون باش چون فقط خودت میتونی خودتو آروم کنی.
چون یه بحران روحی رو پشت سر گذاشتی واقعا راهی جز انابت و رفتن به سوی خدا نمیبینم که بهت معرفی کنم.
من خودم امروز نشستم کلی گریه کردم بس که حالم بد بود،کلی با خدا صحبت کردم حالم خوب شد
اینو بدون هیچ‌کس توی لحظات سخت نمی‌تونه قضاوتت کنه، حتی خودت. آدم وقتی درد داره، ممکنه تصمیم‌هایی بگیره که بعداً براش سخت باشه، ولی این به این معنی نیست که تو آدم بدی هستی یا ارزش خودتو از دست دادی. تو هنوز همون آدم قوی و باارزشی. گذشته رو نمیشه تغییر داد، ولی میشه ازش یاد گرفت و جلو رفت. به جای سرزنش خودت، به این فکر کن که چطور میتونی از این تجربه بلند بشی و برای خودت ارزش قائل بشی. تو لایق یه زندگی آروم و بااحترام هستی، پس خودتو ببخش و به آینده فکر کن.
من داداشمو ۲۶مهر از دست دادم نتونستم هضم کنم اینو ک بدتر شدم
از این ور هی عذاب وجدان دارم ک چرا اینکارو کردم قطعا من خرابم هی میگم
تو اینجوری هستی
و پیش خدا روسیام از اینور میگم قرار نیست آینده خوبی داشته باشم با پسری خوبی باشم چون من خودم خوب نبودم پس همچین چیزی برای خودم پیش نمیاد
