واقعا ازدواج همش شانسه

وا چه بر خوردین؟؟

همچین آدمایی یا مطمئن باش فکر بسته و محدودی دارن یا از اومدن پیش مشاور میترسن😉

وگرنه الان حتی اونایی که سنتی میخوان ازدواج کنن حتما پیش مشاور میرن

اشتباه نکن با این افراد زندگی کنی هر به روزش به اندازه ی ی سال پیر و عصبی میشی تا اول راهی تصمیم درست رو بگیر ((تازه همیشه اوایل دوران خوش خوشانه این عصبی و بد دهنه فکر کن چندسال بعد می‌خواد چطور برخورد کنه ))

چی کار کردی خوب شد ؟؟؟ چه تغییری کردی خودت که شوهرت عوض شد ؟؟

احترام‌ خودمو حفظ میکنم باهاش مثل یه رفیق رفتار میکنم 

دل به دلش میدم غذاهای مورد علاقشو میپزم و‌به روش میارم که به عشق تو درست کردم بهش غر نمیزنم اصلا گریه نمیکنم 

قهر نمیکنم بهونه نمیگیرم شادم خوش خنده ام شوخ طبعم باهمه گرم میگیرم از حرف هیچکس نمیرنجم و همشو به شوخی جواب میدم 

باحالم و پرانرژی ام 

عشقم و فداتشم و قربونت برم و نفسم و جان جان از دهنم نمیوفته

کنارش میشینم بغلش میکنم بوسش میکنم قلقلکش میدم و سربه سرش میذارم ولی اگه پس زد بلند میشم میرم و به شوخی میگم حیفه من و وقت باارزشم که حرومت کردم😅باهاش تخته نرد بازی میکنم شعر میخونم براش،باهم فیلم نگاه میکنیم ،خودمو ازش برتر نمیبینم،ازش تعریف میکنم همیشه از قول بقیه قشنگترین حرف‌ها را انتخاب میکنم چه تعریف از خودم چه شوهرم و براش تعریف میکنم از زبون بقیه بالاش میبرم و البته که گاهی از زبون همه خودمم بالا میبرم و تعریف میدم

هرموقع از خودش تعریف میکنه حرصم نمیگیره میگم بله میخوای شوهرمن باشی و اینقد جذاب نباشی؟یا میگم فک‌کردی من خوش سلیقه تر از این حرفام 

انتخاب خودمی 

خلاصه باهم عین دوتا رفیق پایه زندگی میکنیم و بچه هامونم تو‌جمع مون میاریم باهم همگی بازی میکنیم شوخی میکنیم ذوق میکنیم 

اینم بگم غرورم سر جاشه 

مهربون و با محبت بودن به معنای احمق بودن نیست 

به وقتش حریم‌ها رو ازش میخوام حفظ کنه و یکم عصبی بشه ازش دور میشم تا خودش بیاد سمتم زمینه ی بی احترامی رو بینمون نمیذارم به وجود بیاد 

خلاصه خودتون ارزش خودتونو بالا پایین میکنید 

خودتون رابطه تونو قشنگ یا زشت میکنید 

سیاست بخرج بده به خودت ارزش بده ولی خودتو دست بالا از اون نگیر که ازت دلزده بشه

بالا یکمشو گفتم‌عزیزم خیلی باید قوی باشی و‌محکم بمونی اولش خیلی نقش بازی میکنی خیلی جاها میرنجی ولی بازم خودتو سفت میگیری تا آدمش کنی 

من حرفای خانوادشو به روش نمیارم اصلا توخونه حرفشونو نمیزنم و اگه هم بزنم بدشونو نمیگم یه جوری نشون میدم که خانوادش عاشق منن و دوستم دارند 

بهش زنگ‌میزنم سراغشو میگیرم میگم دلم تنگت بود 

یه شوخی چیزی میکنم باهاش 

خلاصه یکم باید تلاش کنی و کاری کنی همسرت تو رو به عنوان یه خانم بااخلاق منطقیه خوشرو و دوست داشتنی ببینه نه یه خانم لجباز بداخلاق سوته جور بهونه گیر که همش دنبال بحثه و به همه ایراد میگیره و با همه بده و نه کسی ازش خوشش میاد نه اون از کسی خوشش میاد

شوخ طبع بودن حتی در بدترین شرایط هم خیلی بهم کمک کرده 

مثلا داریم بحث میکنیم هی یه چیز خنده دار وسطش میگم میخندیم  جو عوض میشه دعوامون نمیشه 

بذار مثلا یه نمونه بهت بگم که از حرفاش نمیرنجم و به مسخره میگیرم 

مثلا یه بار چندسال پیش گفت مامانم هرموقع وسیله هامو میخواستم میدوید از جاش میاورد ولی تو باید صدجارو بگردی و پیدام نمیکنی و‌نظم نداری 

منم خب تو‌خودم لجم گرفت ولی خودمو محکم گرفتم و گفتم عشقم اون‌موقع یه شلوار داشتی و یه حوله و یه شناسنامه،هرکدوم رامیخواستی مامانت میاورد😂😂

الان از برکت وجود من تو زندگیت همه کمدهامون شده سند و مدارک تو 

خب آدم گم میشه بین اینهمه کاغذ😂

طفلی خندش گرفت و گفت آره اون موقع هیچی نداشتم 

من میتونستم باهاش قهر کنم و بدم بیاد و گریه کنم و ازش متنفر بشم که مادرشو تو سرمن زد 

ولی بااین روش هم متقاعدش کردم هم خودم رو نباختم 

تو هرشرایطی باید با سیاست رفتارکنیم و بدونیم چجوری اون شرایط رو به بهترین شکل کنترل کنیم

به لطف خدا و زحمات و تدبیر خودت انشالا که همیشه از زندگیت راضی و خشنود باشی و خوشبخت کنار هم زندگی کنی ببین منحرف های زشتش رو خیانتش رو و کتک هاش رو هیچ وقت نمیتونم فراموش کنم و همیشه ازش کینه به دل دارم نمیتونم خودم رو راضی نگه دارم این کارها رو که گفتی با این فرد انجام بدم 

یه بخشی اش بله وقتی تو دایره انتخابات زیاد باشه انتخابات بهتری می کنی

عزیزم نگو نمی تونم. اشتباه منو تکرار نکن. 

کاش من نامزد بودم و عقل الانم رو داشتم. 

عمومی هستی یا تخصص؟ تخصص بگیری فاصله طبقاتی و مالی و اجتماعی تون هم زیادتر میشه و اگر شوهرتون نتونه یا نخواسته باشه خودش رو بکشه بالا و عقده ای هم باشه زندگی را به کام تون تلخ می کنه. 

اگر امکانش هست با همسطح خودت که شخصیت سالم و تربیت درستی داره ازدواج کن. 

آره عزیزم اولش یکم سخته ولی وقتی ببینی رفتارهات داره شوهرتو تغییر میده با اراده تر میری جلو 

ماهم خیلی کتک کاری داشتیم حرفای زشت به خانوادم و جد و آبادم 

خیانت هم یه بار در حد تماس 

ولی الان اصلا احتراممو نمیشکنه به خانوادم احترام میذاره و منم همه چیز را فراموش کردم چون یه بار بیشتر زندگی نمیکنم باید یه جوری زندگیمو بسازم که آسایش داشته باشم خوش باشم 

نمیشه که همش بخث‌و دعوا و گریه و قهر و کینه 

یه بار با خودت تصمیم بگیر و زندگیتو درست کن 

یه روزی همه این بدی ها از ذهنت پاک شده