جاریم الان چند روزه با شوهرش دعوا کرده شوهرش کتکش زده از خونه بیرونش کرده دخترکوچیکشم ازش گرفته بزور .انداخته بیرون.
اونم رفته خونه باباش هی آدم میفرسته به شوهرم بگین بزاره بیام خونم بزاره بچمو ببینم .آه.بخاطر چی نمیدونم بردارشوهرم انگار دیونه شده الکی الکی زندگیشو خراب میکنه وگرنه بیچاره جاریم انقد بسازه نگو.
منم به شوهرم گفتم خدارو خوش نمیاد اون بچه رو از مادرش جدا کردن پدر مادرت باید بردارتو نصیحت کنن نا این که بچه اشو رو نگه دارن.و کلی حرف دیگه آخرش گفتم مگه پدرمادرت دین و ایمان ندارن که عصبی شد دعوامون شد..
که گویا جاریمم یکم تو نضافت خونه و نهارشام شوهرش که خسته از کار میاد کوتاهی میکنه واین رکه با مادرشوهرم همسایه هست و دخترش از صبح تا شب اونجا باشه نمیگه بچهمه برم بیارم غدا بدن بخوابمونم. و اینو به چشم دیدم من