مثلا بنظر من اکثر کاربرا بجای قبول راه حل دنبال کرسی نشوندن حرف خودشونن تا جاییکه تاپیک بترکه یا خودشون قفل کنن برن حتی اگه وسطای بحث اشتباهشونو بفهمن تعداد نخالف زیاد باشه عارشونه حرفشونو عوض کنن
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
دلشو نداری امضامو نخون 🪦خدا رو میخواستم نه واسه بهشتش بلکه واسه خودش و خودش🙃ولی انگار عشق بین من و خدا هم یکطرفه بود😄برای همین تمومش کردم آخه بودن تو عشق یکطرفه فقط آدمو آزار میده🙃یادمه هفت هشت سالم بود پول خرید کتاب درسی و نداشتم اونروز چقدر گریه کردم نمیدونم چطور خدا دلش میومد اشکای من ۷ ساله رو ببینه و هیچ کاری نکنه🙃یادمه ۱۱ سالم که بود پول خرید مانتو نو رو نداشتم و مادرم مجبور بود با نخ بنفش مانتو آبی مو بدوزه😄اونجا خدا کجا بود وقتی بچه ها مسخره ام میکردن🙃یادمه ۱۱ سالم که بود پول اردو رفتن نداشتم همه بچه ها رفتن ولی من گفتم نه من مامانم چون حساسه نمیذاره بیام و اون روز چقدر دلم شکست خدا کجا بود؟😄یادمه پونزده سالم که شد همه رفتن دبیرستان ولی من بچه درس خونی که معدلم ۱۹/۷۵ بود بخاطر بی پولی ترک تحصیل کردم🙃اونجا خدا کجا بود؟یادمه ۱۶ سالگیم پول خرید لباس عید نداشتیم مامانم مجبور شد با یه پارچه بی ریخت برامون لباس بدوزه اون جا خدا کجا بود؟ یادمه ۱۷/۱۸ یکی از اعضای خانوادم مریضی بدی گرفت جوری که از شدت این غم ۱۵ کیلو کم کردم ۵ سال افسردگی گرفتم اونجا خدا کجا بود؟ ۲۳ سالگی با ذوق و شوق رفتم سراغ یکاری و هربار شکست خوردم اونجا خدا کجا بود؟۲۵ سالگیم یه مریضی گرفتم که داشتم زجه میزدم نجاتم بدید التماسشو میکردم نجاتم بده اونجا خدا کجا بود؟۲۶ سالگیم گفتم هر چی بوده بوده خدا هست روزای خوبی برام رقم میزنه گفتم خودت برام بچین تو قشنگ میچینی بهم شغل داد بهم عشق داد😄ولی بعدش به طور کاملا بی رحمانه ایی عشق رو ازم گرفت بطور بی رحمانه ایی توسط کسی که عاشقش بودم بهم تعرض شد🙃نمیدونم چرا هیچ وقت نبود😄تموم این سالها گفتم خدا هست جبران میکنه ولی نکرد با تموم سختی ها دوستش داشتم بخاطر خودش نه بخاطر بهشتش و حالا ازش گذشتم تا بفهمه من از ترس جهنم عاشق و مطیعش نبودم🙃 بعضیا میگن روزای خوب از طرف خداست اتفاقات بد تصمیم خودت😄میگم نکنه این همه سال بهمون اشتباه فهموندن مهربونی و سادگی شاید در واقع گناه بود و برای همینه که تاوان شو خواهیم داد🙃وگرنه دلیلی نداره هر چی عوضی تر باشی خوشبخت تر بشی🥱 خدایی که عوضیا رو ببخشه خدا نیست😉خدایی که عوضیا رو خوشبخت کنه خدا نیست پس انقدر خودتو گول نزن😄
دو دسته ایم اونایی که شوهر میخوان و اونایی که شوهر دارن و دیگه نمیخوان
در حال گذروندن وحشتناک ترین روزای زندگیمم مامانم باید دیسک کمرشو عمل کنه شبانه روز از درد داد میزنه مستاجریم هیچ کسم نداریم بچه طلاقم هستم پول عمل نداریم ازت خواهش میکنم تاپیکمو دیدی برام دعا کن از ته قلبت😭🙏🏻❤️🩹
نگاه میکنن ببینن بقیه کاربرا چه نظری دربارهت دارن
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی