چهار ماهه اشنامیشیم خانواده ها میدونن اوایل میگفت چی دوسرداری میگفتم اونم میگفت منم کاردو های چرمی دوست دارم دستبند چرم گردنبند خوشم میاد دوبار گفته بود
من میرم مغازش میبینمش بنا ب دلایلی نمیتونیم بریم کافه
هربار میرم خوراکی برام میگیره کیک قنادی نوشیدنی اینا در حد ۳۰۰/اینا دیدار اول حدودا ۱تومن کادو گرفته بود ولنتاینم ۱/۵کادو داد
اینبار ک میخواستم برم مغازش بهم گفت یا سالاد ماکارونی درست کن بیار یا دست بند بخر😑منم گفتم نمیخرم ازخداتم باشه بیام تا اینکه شرط بزاری در حد شوخی گذشتیم
من پنیر میخورم صبحونه اون نمیخوره گفت میگیم بابات پنیر بگیره تست کنه من تست نمیکنم نمیگیرم نمیخورم ک😑البته باخنده میگفت منم باخندع گفتم اره بابام کارو زندگیشو ول میکنه برای خونت پنیر میگیره
ولی یجور احساسی دارم خسیسه یا من حساسم؟