من با استاد خودم ۷ماهه تو رابطه ام چون قبلا مثلا شب بخیر اینا بهم نمیگفت یا توی بحثمون سین میکرد بحث ادامه نمیداد ازش ناراحت شده بودم تصمیم گرفتم دوروز کلا بهش محل ندم از صبح تا شب بهش چیزی نزدم ولی اون میومد ویس میداد که سلام عزیزم چطوری کجایی و چیکار میکنی و کم پیدایی منم با مهربونی جوابشو میدادم اون روز قبل سال تحویل بهم تبریک عید گفت ولی من سین کردم جواب ندادم بعد اونم تا شب چیزی نگفت فردا ظهر بهم زنگ زدم بازم جواب ندادم بعدش بعدازظهر پیام داد که سلام عزیزم دلم برات خیلی تنگ شده منم سنگین جواب دادم گفتم ممنونتم بعد گفت چرا سنگینی منم گفتم نه نیستم بعد گفت حدااقل یه تبریک عید میگفتی منم گفتم عیدت مبارک اونم گفت مرسی سپاسگزارم بعدش دیگه جواب ندادم ۲روز بهم هیچی نزدیم من اون روز پدربزرگم فوت کرد از شدت ناراحتی پیام دادم گفتم دارم دق میکنم پدربزرگم فوت کرده بعد زود سین زد ویس داد سلام عزیزم خیلی ناراحت و شوکه شدم خدا بهت صبر بده بعد گفت کاش الان پیشت بودم دردت به جونم آرومت میکردم بعد منم تشکر کردم بعدش فردا بازم صبح پیام داد حالمو پرسید و صبح بخیر گفت که امیدوارم هیچ وقت غمگین نبینمت عزیزدلم بعدش دیگه تا شب ازش خبری نشد خودمو پیام دادم بهش اونم بعد یه ساعت سین کرد گفت سلام اروم جونم حالت بهتره بعد باهم حرف زدیم بعد شب بخیر گفتیم (همیشه زود سین میزنه ولی امشب بعد یه ساعت سین زد)
به نظرتون اصلا براش مهمم یا نه
