والا خودم ترسی ندارم بیشتر واسه بقیه ترسناکم اینجوری که خیلی پیش اومده کسایی رو دیدم بعدها که صمیمی شدیم(دوستای دختر مثه خودم منظورمه) پیشم اعتراف کردن که فلانی روزه اول که دیدیمت دوست داشتیم سره صحبت رو باهات باز کنیم ولی میترسیدیم چون خوشگلی بهمون اهمیت ندی ولی وقتی باهات هم صحبت شدیم فهمیدیم اصلا همچین آدمی نیستی و اینکه یه حسه امنیت و مهربونی همراه با غرور توی چهرمه که بهم گفتن باعث میشه با ترس بهم نزدیک بشن و سره صحبت رو باز کنن ...
اوایل فکر میکردم همینطوری یه چیزی میگن اما زمانی که تعداده این آدما بیشتر شد و احساسه روزه اولشونو بهم گفتن.. مطمن شدم که آره وایبی که به آدما میدم این مدلیه...