2777
2789

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .

سه تا پسر با کلی سر صدا وارد سالن شدنو بلند بلند میخندیدن منم که کلا ادم غدیم سرمو کرده بودم تو گوشیمو نگاشون نمیکردم یهو دیدم برسام کفشاشو جوراباشو دراورده و داره پا لخت تو سالن راه میره یهو رفت جای همون پسرا اونا هم داشتن میخندیدن و بهش یه چیزایی میگفتن رفتم جلو دستشو گرفتم کفشاشو پاش کنم که یکی ازون پسرا اومد جلو گفت چه پسر شیطونی دارین بزارین کمکتون کنم همونجا خاهرم بدو بدو اومد گفت خدا مرگم بده برسام کفشاتو چرا دراوردی مامان؟زیر لب پسره گفت فکر کردم بچه شماست فکر کنم خالشین درسته؟

یه اخمی بهش کردم و هیچی نگفتم رفتم سرجام نشستم...تقریبا نزدیکای اکران فیلم بود که دیدم اومدن کنار ما وایستادن و چرتو پرت میگفتم خاهرم در گوشم گفت اینارو نگا کن پرو پرو اومدن اینجا وایستادن‌ چقدر سر صدا میکنن دیوونه شدم پسر لباس خاکستریه مثلا میخاد توجه تورو جلب کنه من که تمام مدت با اخم سرم تو گوشیم بود اروم گفتم الان میریم تو سالن از شرشون راحت میشیم...

فیلم که شروع شد سریع رفتیم تو و نشیتسم که یهوووو دیدم همون پسرا دقیقا دارن وارد ردیف ما میشن صندلی بغل من😐😐😐کاملا اعصابم بهم ریخته بود فکر کردم از عمد اومدن اینجا نشستن ولی نگو که کاملا اتفاقی بوده و هرچی منتظر شدم کسی بیاد بلندشون کنه کسیم نیومد 

برسامو گذاشتم صندلی که کنار اونا بودو خودم وسط نشستم اونجا هم دست از سر صدا بر نمیداشتن و هی میگفتن این چه صندلیه داریم میریم تو پرده و فلانو بلخره فیلم شروع شد مدیونین اگه فکر کنین اینا دهنشونو بستن وسطای فیلم دیدم برسام انقدررر اذیت کرد که میخاستیم پاشیم بریم که یهو دیدم اون پسره که لباس خاکستری تنش بود داره باهاش حرف میزنه میگه عمو جون اسمت چیه تو؟برسامم اسمشو گفت اونم گفت منم محمدم بیا گوشیه منو بگیر بازی کن خاله و مامانتو اذیت نکن نمیدونم چی در گوش بچه گفت که نشست سر جاش و یه جورایی باهاش رفیق شده بود

خوراکی به هم تعارف میکردن و میخندیدن داشتم با لبخند به برسام که اروم شده بود نگاه میکردم که یدفه چشمم به پسره افتاد دیدم زل زده بهم و داره خوراکی بهم تعارف میکنه نمیدونستم اصلا ازش بگیرم یا نه مرسی زیر لبی گفتمو چشمو به فیلم دوختم یدفه خاهرم در گوشم گفت خدا خیر بده اینارو این بچه رو اروم کردن ابرو حیثیتمو برد بیا توام بهشون تعارف کن زشته و خلااااصه منو مجبور کرد بهشون پاپ کرن تعارف کردم و باز چشم تو چشم شدیم دیدم داره بهم میخنده و از دستم گرفت

توی تموم مدتی که داشتیم فیلم میدیدیم متوجه نگاهای زیر چشی همون پسره میشدم و ولکنم نبود فیلم که تموم شد خاستیم پاشیم بریم برسام چسبیده بود به اونا میگفت من میخام با عمو محمد بیام واقعا نمیدونم بچه رو چیکار کرده بود که ولکنش نبود تا دم در سینما رفتیم خاهرم رفت تو ماشین نشست منم گفتم من میرم برسامو بیارم رفتم سمتشون که بچه رو ببرم یهو پسره گفت اگه میشه شمارتونو تو گوشی من بزنین که اگه بشه با برسام بیاین مغازه ما قدمتونم رو چشم اینو گه گفت برسام گفت خاله بیتی ترخدا شمارتو بده به عمو محمد ترخدا

واقعا نمیدونستم چیکار کنم گوشیشو گرفتم و در کمال ناباوری شمارمو بهش دادم و تا زنگ نزد مطمعن شه شماره خودمه نرفت خدافظی کردیمو نشستم تو ماشینو دیدم پیام داده حتی توی اون نور کمم هیچی از برق چشات کم نمیشد بیتی خانوم کاش میشد فیلم بازم ادامه داشت میتونستم نگات کنم...

پیامشو که دیدم از شدت پرویی این ادم مخم سوت کشید به خاهرم که نشون دادم گفت وای چقد پسر خوبی بود خوشتیپم بود چی میخوای دیگه برسامم که دوسش داره ناز نکن راه بیا یک دختر تو چقد غدی اخه...

کلا خاهرم هرکی با بچش خوب بودو میگفت فرشتس با این حال تو پیام واسش نوشتم بیتی نه و بیتا متاسفانه دیگه اندازه همون دوساعت فیلم وقت داشتی باید ازش کمال استفاده رو میکردی...

چند ثانیه گذشت که پیام داد یعنی دیگه نمیبینمت؟

منم براش نوشتم نه فکر نکنم

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز