بابام از اول عید رفته شمال. سفر کاری نیست ها . رفته عشق و حال. یکبار پرسید میاید یا نه بعد رفت !
همیشه همینه . سفر خارجی کاری و داخلی تفریحی خیلی زیاد میره و هربار هم تنها میره
عاشق خرید لباسه . هربار که میره سفر چمدون پر میکنه برای عمه هام و خودش و البته من ولی هیچوقت برای مامانم چیزی نمیخره
اگه مامانم چیزی لازم داشته باشه باید پولشو بده بهش بگه فلان چیز رو بخر !
به مامانم میگم زنگ بزن بگو برگرده دعواش کن میگه تو چی کار داری به جهنم که رفته