من اونجا چون خواهرشو نمیشناختم نفهمیدم این کارش نقشه بوده.فکر کردم واقعا شرایط نداشته و کلی تشکر کردم
الان بعد چهارسال خواعرشو شناختم اونم هر موقع به شوهرم میگم خواعرت برا پاگشایی الویه داد میگه من که یادم نمیاد
ولی من پسرشو که داماد کنه حتما جلو عروسش همون الویه رو میذارم بعد شام هم یک چای میدم
چطور روش میشد این کارو بکنه .هر روقت مهمهان داشته باشم حتی پول نداشته باشم قرض میکنم غذا درست میزارم جلوی مهمان برای بار اولش
همین برادرشوهرم که میگم چلوگوشت داد خب بعد از چند ماه مارو دعوت کرد ولی حداقل خوب پذیرایی کرد
این خواعرش بعد چند هفته از عقد مارو دعوت کرد اونم به بهونه ی شرایط نداریم هر طور بود سر و تهش رو هم آورد.خب شرایط نداری صبر کن هر موقع شرایط داشتی دعوتی بگیر
نامردم اگه برا پاگشایی عروسش غذای خوب بذارم جلوشون
منم سه ساله هنوز دعوت نشدم
در مقابل آدمای پررو باید مثل خودشون باشی وگرنه فکر میکنن احمقی
من مثل خودش پذیرایی میکنم بعدم به عروسش میگم مادرشوهرت موقع پاگشایی ما همین غذاهارو داد گفتم حتما غذای لاکچری شون همینه منم همینارو درست کردم
