مادرشو و خواهراشو و داماداشون دعوت کرد خودم راضی نبودم نمیخوام بیان خونم ولی با قلدری گفت ناراحتی برو بیرون منم رفتم خونه مادربزرگم و صبح رفتم سرکار بعداز ظهر اومدم دیدم غذا از بیرون سفارش داره و پیش غذا و دسر و خلاصه سنگ تموم از عمد ظروف یک بار مصرف و بیرون نداشته که ببینم اونام با پررویی خوردن و رفتن میگه چند تا غذا اضافه اومده بردم مسجد محل میگم خوب واسه خانوادت خرج میکنی میگه تمام زندگیم فدا یه تار مو مادرم و خواهرام اگه فشار بت اومده تو هم خانوادتو دعوت کن براشون خرج کن گفتم خانواده من واسه شکم هر حقارتی به جون نمی خرن چطور راضی شدن بیان تو خونه ای که کدبانو توش نیست ؟ شما طایفه ای پر رو تشریف دارید آقا
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
من بودم کلا ازین زندگی میرفتم........غلط کرده زنشو فدای خانوادش کنه
محرم نزدیکه....پارسال نذر علی اصغر کردم جوابمو نداد....امسال نمیدونم چی بشه؟؟؟خدایا فکر نمیکنی خیلی صبر کردم؟؟؟کاش حسین بهم نگاه میکرد...آخ که چقدر به ابوالفضل اعتقاد داشتمو و دست خالی برگشتم
همه ما تقریبا زخم خورده هستیم ازشون ولی خب ارتباطشون قطع نمبشه اگرم تو مخالفت کنی علنی میگن تو مقصری با سیاست جلو برو و بیخیالشون باش خودتو حرص نده اونا ناراحتی تو براشون مهم نیست پس توام برات مهم نباشه اونا چکار میکنن
فکر نکنم ضایع شده باشن اگه با تعریفی که شما کردی برای اونا خیلی خوش گذشته شما ضرر کردی باید میموندی میخوردی یه کم سیاست داشته باشی خوبه احترام خودت حفظ میشه با این کار به خودت بی احترامی کردی
تازه با رفتنت کاری کردی اونا بیشتر راحت باشنو بهشون ثابت کردی همسرت تو رو تو این خونه چیزی حساب نمیک ...
اونا مثل مگس گرد شیرینی جمعن دور شوهرم از موقعیت و جایگاهش دارن سود میبرن اینقدر حقیرن ..من این شوهر وموقعیت و خانوادشو به هیچی حساب نمیکنم و تصمیم گرفتم باعث سرافکندگیم بشم