ببخشید ولی چشمم کور شد تا خوندم...
یه نقطه آخر جمله، ویرگولی؛ رفتن به پاراگراف بعد ! همرو پشت سر هم نوشتین...
همیشه که نباید یه پدری باشه و حمایت کنه، تا دخترش طلاق بگیره.
خیلی وقتا لازمه خود خانمها واسه خودشون کاری کنن.
یه حرفه یاد بگیر؛ کار کن؛ شروع کن به پس انداز ؛ و بعدا جدا شو.
یا برو خونه برادرت خرج خودتو بده. یا دیگه در نهایت برو خوابگاه.
اگه واقعا قصدت جدیه واسه جدایی....
اگر هم نمیخوای جدا بشی و توانشو نداری که خودت کار کنی و زندگی کن؛ مجبوری با شرایط کنار بیای دیگه.
اونا که غیرممکنه تغییر کنن. پس تو باید سکوت کنی و هر اتفاقی میفته بپذیری. راه دیگه بجز سکوت نداری...