توتاپیکای قبلم گفتم ....اینا از دوروز قبل تعطیلات اینجان...
ما امسال خونه باغمونو روبه راه کردیم بعد چندسال یه نفسی بکشیم....ازلحاظ روحی به ارامش نیاز داشتم که اینا اومدن ....شبا میرن خونه بقیه فامیلاشون میخوابن بعضی شبام تو خونه باغ خوابیدن ما برا خواب برگشتیم خونه اصلیمون خداروشکر براخواب خونه اصلیمون نیومدن ؛ اما هرروز ساعت یکو دو اونجا بودن و افطار و شام مفصل به راه بود شوهرمم بینهایت خیلی بشتراز معمول هزینه کرد براشون خودشون جونشون برا یه ریال درمیره دیگه کلافه شدم
دیشب افطار حلیم ازبیرون گرفتیم و زولبیا بامیع و همه چیزای مربوط به افطار
شامم کباب کوبیده زیاد و پلو زعفرانی
بخدا من خسیس نیستم اما این روزا حرصم میگیره
بعد یهو زنه گفت....