عزیزم این سری رو دیگه تحمل کن و چند روز دیگه پیشش باش
اما از سری های بعد اگه خدای نکرده اتفاقی افتاد الکی بگو شوهر منم صبرش تموم شده و گفته مثلا دو روز حق داری بمونی و بقیه هم باید مشارکت کنن یا پرستاری چیزی بگیرید
چون به هرحال شما هم آدمی و خسته میشی قرار نیس چون مهربونی ازت سواستفاده بشه
دور از جون
نه بابا اشکال نداره . این سری هم تحمل کن اما برای بقیه مسائل و مشکلات دیگه بیش از حد از خودت نگذر
من کلا کاری به مشارکت نکردن اون خواهرت ندارم اما مریض داری واقعا سخته شما درحد توانت کمک کن کسی هم حرفی زد جوابشو بده و گله رو پیش بقیه نبر
هرکز ندیدم شوهرش اون هفته که خونشونه ول کنه بره پیش مامانم یا بیاد پیش ما. همیشه وقتی که نیس اومده. ولی همیشه حرف بارم میکنه که آره تو چسبیدی ب شدهرت. آخه شوهر من کم خونی داره. خ ضعیفه. درکیر واره. وااااقعا یکی باید براش غذا درست کنه.بهش برسه.با وجود این من تا تونستم رفتم. همیشه خودم تنهایی اثاث کشی میکنم. میخوام بدونم بد کاری میکنم بهش میگم؟دیشب شوهرم گف ولش کن برو وسایلتو از خونه بردار برو بمون پیشش هرچقد که لازمه. اونم میخواد بیاد میخواد نیاد.
تو هم میگفتی شوهر من چه هیزم آری به تو فروخته .شوهر خودتم بود و همچین اتفاقی برای برای برادر شوهرت پیش می‌اومد .منم میگفتم ولش کن بزار تنها بره فلان بهمانه خوب بود ..نزار رو تو تاثیر بزاره نزار برات تصمیم بگیره ..امروزم زنگ بزن خانواده همسرت و تسلیت بکو و عذر خواهی کن بابت شرایط پیش اومده
[QUOTE=376323684]تو هم میگفتی شوهر من چه هیزم آری به تو فروخته .شوهر خودتم بود و همچین اتفاقی برای برای برادر شوهرت پ ...[/QUOTE
خانواده همسرمم یجورن. روز اول زنگ زدم توی اون شرایط عیدو تبریک گفتم و تسلیت و اینا.مادر شوهرم نپرسید اصلا حال خواهرت چطوره.خیلیم سرد باهام حرف زد.
من اگه بخوام تعلیق شم چکار باید بکنم؟
دوست خواهرم که مریضه زنگ زده بهم میگه. ببین خونواده همسرتو ول کن. بچسب به خواهرت. یروزم تو محتاج خواهرت میشی. میگم من که اصلا مشکلی ندارم نمیرم میمونم. بعد میگم خدایا عزتتو شکر. هر کی از راه میرسه برا ما ادعای بزرگتری و عاقلی میکنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز