چند سال باهم بودیم(منظورم فقط در حد پیام و تلفنی حرف زدن)
اومدن خواستگاری ولی خانواده ها مخالف بودن از دو قومیت مختلف بودیم
و میگفتن فرهنگا متفاوت میگفت تو کاریت نباشه من راضیشون میکنم خانوادشم ب ظاهر راضی بودن چون خیلی گیر داده بود بهشون ولی بعدش باباش زنگ زد گفت اگه تو عقب بکشی اینم ول میکنه خانوادم اینو فهمیدن دیگه خیلی بهشون برخورد گفتن هیجوره راضی نمیشیم گوشیمو ازم گرفتن دو ماه ازش خبر نداشتم فقط با دوستم گاهی درموردش با گوشی مامانم حرف میزدم بعد سه ماه فهمیدم با همین دوستم رل زد دیگه هرچی گفت اشتباه کرد و اینا کرد ازش جدا شدم اما خب هنوزم دوسش داشتم
دقیقا بزای منم بخاطر همین مخالفت ها بود ک بهم خورد
بله اونم ب دوست من پیشنهاد دوستی داده بود.
چقدر شبیه همه گذشتمون.جالب بود برام.
عزیزم پس بهتر ک رفت بدرک
خیانت کارو چیکار میکردی بعدش زیر یک سقف.
منم خیلی خدامو شکر میکنم ک اون نشد
