امشب اتفاقات ترسناک و عجیب برام افتاد اونایی که میترسن نیان صفحه 9

مدیر استارتر

عضویت: 1402/08/08

تعداد پست: 8607

نه عزیزم متاهلم

آخه میگن اونایی که مجردن ازدواجشون جور نمیشه.اگه متاهل باشن با شوهرشون مشکل پیدا میکنن یه وقتایی هم ممکنه جدا بشن.

1404/01/06

12:56

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

مامان ریحانه

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن زیره "رژیم فستینگ "گرفته

عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم رژیم فستینگ بگیرم. سریع دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف خوب هم دارن! 🎉

icegirl007

عضویت: 1403/07/07

تعداد پست: 1120

عزیز یه سربروروانپزشک تابدترنشدی

دیگه وقتشه بری...

1404/01/06

13:20

مدیر استارتر

عضویت: 1402/08/08

تعداد پست: 8607

عزیز یه سربروروانپزشک تابدترنشدی

خدانکنه.روانپزشک هم رفتم ربطی نداره خب.

1404/01/06

13:42

برگزرد

عضویت: 1403/03/05

تعداد پست: 3435

آخه میگن اونایی که مجردن ازدواجشون جور نمیشه.اگه متاهل باشن با شوهرشون مشکل پیدا میکنن یه وقتایی هم ...

ما هم مشکلاتمون زیاد بود تا دلت بخاد

1404/01/06

15:29

مدیر استارتر

عضویت: 1402/08/08

تعداد پست: 8607

ما هم مشکلاتمون زیاد بود تا دلت بخاد

تو گفتی مشکلات تو جور دیگه بود.چجوری بود؟ مثلا چه اتفاقاتی برات میفتاد؟

1404/01/06

15:31

برگزرد

عضویت: 1403/03/05

تعداد پست: 3435

تو گفتی مشکلات تو جور دیگه بود.چجوری بود؟ مثلا چه اتفاقاتی برات میفتاد؟

من اوایل خونم سنگینی داشت خودمون ذو مغزشون اثر گذاشته بود از همون اول ازدواج درگیر و بحث بودیم تا الان کمتر شده.دعانویس رفتم بدتر شدیم.اصلا تو خونه میترسیدم.خونه تو چشمم ترسناک بود احساس وحشت زیاد از خونه داشتم.خونه کلی دعا توش بود.همش صدا میشنیدم جدامیخوابیدیم احساس میکردم کسی کنارم خوابیده. اضطراب و استرس شدید روانم بهم ریخته بود

1404/01/06

15:37

مدیر استارتر

عضویت: 1402/08/08

تعداد پست: 8607

من اوایل خونم سنگینی داشت خودمون ذو مغزشون اثر گذاشته بود از همون اول ازدواج درگیر و بحث بودیم تا ال ...

چیزی هم میدیدی؟

1404/01/06

15:38

برگزرد

عضویت: 1403/03/05

تعداد پست: 3435

چیزی هم میدیدی؟

نه هیچوقت چیزی با چشم ندیدم

1404/01/06

15:39

برگزرد

عضویت: 1403/03/05

تعداد پست: 3435

چیزی هم میدیدی؟

ی باز ک همون اتاق خواب بودیم اوایل ازدواج..یهوی حس کردم چیزی با شدت وارد بدنم شد سرصبح بود قبل از اینکع بیدار بشم.ولی ی بار بین خواب و بیداری ی خانم دیدم ک پشت ب منه و لیاس روستای پوشیده روبرو کمد دیواری بود

1404/01/06

15:40